کرب و بلا: با وجود گذشت سالیان طولانی از قیام عاشورا و تبیین ابعاد مختلف این نهضت تاریخی توسط محققان، نویسندگان و پژوشگران مسلمان و حتی غیر مسلمان اما به واقع هنوز بسیاری از ابعاد این رخداد تاریخی ناگفته مانده و بدون شک پرداختن به این موضوعات، نقش بسزایی در آشکار نمودن اهداف واقعی قیام حسینی خواهد داشت.
تلاش برای اصلاح دین رسول خدا از مهمترین اهداف نهضت سیدالشهدا (ع) بوده است که شاید حقیقت این ضرورت و چیستی این اصلاحات هنوز جای بررسی و مطالعه داشته باشد. تغییر الهیات الهی توسط حکومتهای اموی و مانند آن و داخل کردن مفاهیم ساخته بشر فریفته دنیا از جمله عواملی بود که دین را از ماهیت اصلی خود منحرف کرده بود و اصلاح این انحراف به عنوان محور نهضت حسینی قرار گرفت.
«حجتالاسلام یحیی جهانگیری سهروردی»، استاد حوزه و مبلغ دین در حوزه بینالملل، در یادداشتی به تبیین این مسئله با محور قرار دادن نقش حضرت زینب کبری (س) پرداخته و چنین آورده است:
حضرت زینب (س) روز عاشورا قیام کردند، قیام ایشان علیه ظلم بود، ما ظلم را فقط سیاسی یا اجتماعی میدانیم، اما واقعیت این است که ظلم ساحتهای مختلفی دارد، به عنوان مثال یکی از ساحتهای تغییر دین فقط این نبود که نماز یا ولایت عوض شده بود، ما خیال میکنیم این تغییرات بوده است، امویها و عباسیها الهیات را تغییر دادند، الهیاتی پای کار آمده بود که درونش ظلمساز است، این الهیات بستر ستم و ظلم بود و به این دلیل امام حسین (ع) میفرمایند، باید این الهیات را اصلاح کنم و به دین جدم برگردانم.
الهیات دین الهیاتی نبود که پیامبر (ص) آورده بود یا همان الهیاتی که خدا آن را به پیامبر (ص) داده بود، بنابراین وقتی میگوییم مبارزه با ظلم، این اصلاح فقط در بحث نماز و مبارزه با حاکم شرابخوار نیست، اینها خیلی حداقل است، اینها عمیقتر بود اینکه اساسا این الهیات، الهیات ظلمسازی بود، بستر ستم را ایجاد میکرد و امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) به دنبال اصلاح این الهیات اموی و عباسی و ارائه الهیات الهی بودند. ایشان در قیام خود تأکید داشتند این الهیاتی که امویان دارند الهیاتی تک جنسیتی است که از دل آن، ستم به زنان تولید میشود.
اساسا این الهیات بستری برای ستم علیه زنان است، چون الهیات امویان تک جنسیتی است و انسانی نیست الهیاتی که پیامبر آورد انسانی و فراجنسیتی بود، امویان در طول 50 سال الهیات را تک جنسیتی کردند و الهیات آنها الهیاتی است که مانند پیش از اسلام ستم و ظلم را بر زنان روا میدارد.
اینکه حضرت زینب (س) به دشمنان فرمودند شما به دوران جاهلیت برگشتید به این معنا نیست که آنها به بت برگشتند بلکه منظور حضرت این است که امویان به این مسئله برگشتند که دوباره زنستیزی این بار با یک مکانیسم دیگر آشکار شده بود و لذا ایشان روز عاشورا برای احیای الهیات الهی، الهیاتی که مسئله جنسیت در آن مطرح نیست، قیام کردند.
حضرت زینب(س) در روز عاشورا مکررا خود را فرزند رسول الله(ص) و حضرت زهرا(س) معرفی میکردند، عجیب این است که دشمن ایشان را میشناخت و کشت.
امام حسین(ع) هم این کار انجام داد، همه اهل بیت (ع) این کار کردند و جالب است که دشمن میدانستند و آنها را کشتند، سؤال جدی این است که چرا با اینکه دشمن میدانست؛ اما حضرت زینب(س) را کشت؟، همچنین، با اینکه حضرت زینب(س) هم میدانستند که دشمن ایشان را میکشد چرا این موضوع را مکرر تکرار میکردند در واقع دو اتفاق است، هم زینب(س) میدانستند اما باز فریاد میزدند هم دشمن ایشان را میشناخت و با این وجود ایشان را کشت.
حضرت زینب (س) در مسجد کوفه و مجلس یزید نیز میخواهند خود را معرفی کند، میبینیم ایشان در آنجا نیز تأکید دارد که ما را فرزند پیامبر (ص) بدانید و حضرت زینب (س) میداند که امویان ایشان را فرزند پیامبر (ص) حساب نمیکنند چرا؟ چون در الهیات اموی کربلا نبرد دو الهیات علوی و اموی است، نبرد الهیات پیامبر آسمانی و الهیات جنسیتزده اموی است، الهیات حامی انسان اعم از مرد و زن و الهیات مردسالار زنستیز اموی در مقابل هم قرار گرفتهاند، حضرت زینب (س) روز عاشورا میدانست در تفکر امویها آنها مانند دوران پیش از اسلام امتداد نسل را فقط از طریق مرد میدانند، آنها هم میگفتند حضرت زینب دختر پیامبر(ص) نیست و به ایشان اعلام میکردند تو از طریق مادر نمیتوانی فرزند پیامبر(ص) باشی چه ربطی دارد تو خود را فرزند پیامبر(ص) معرفی کنی و لذا حضرت زینب(س) را با اینکه میشناختند، کشتند و ناراحت هم نشدند، چون اصلا ایشان را فرزند پیامبر(ص) از لحاظ بیولوژیک نمیدانستند و حضرت زینب(س) روز عاشورا با اینکه می داند آنها باور ندارند تاکید دارد که من فرزند پیامبر(ص) هستم و میخواهد این نکته را برای تاریخ بگوید که ای مردم امتداد نسل را مانند امویها جنسیتی و ضد زن ندانید که میگویند نسل از طریق مادر امتداد پیدا نمیکند بلکه از طریق مادر امتداد پیدا میکند در نگاه اهل بیت(ع) امتداد نسل توسط هم زن و هم مرد است و لذا ما هم فرزند پیامبر(ص) هستیم.
بله، به این دلیل است که با اینکه حضرت زینب (س) می داند بازهم تاکید و اصرار دارد مردم بدانید این نگاه ماست، در نگاه ما الهیات زنستیز و تک جنسیتی نیست، در نگاه ما الهیات پیش از اسلام نیست، پیامبر (ص) برای این کار آمد و حسین (ع) به این علت قیام کرده است.
پس عاشورا نبرد دو الهیات است، الهیات انسان محور الهی و الهیات تک جنسیت و زنستیز اموی و حضرت زینب (س) در روز عاشورا با این کد دادن میخواهد این الهیات را جا بیندازد و این الهیات که امروز در دنیا مطرح است، زنانه بوده و چقدر حضرت زینب(س) در اینجا نقشآفرین است، ایشان نه میخواهد الهیات فمینیستی باشد و نه میخواهد الهیات تک جنسیتی باشد، میخواهد الهیات انسانی الهی باشد.
نکته جالب اینجاست که روزی امام کاظم (ع) و هارون در مدینه گفت وگویی داشتند، امام کاظم فرمود، سلام ای جد من، هارون گفت: پیامبر (ص) که جد تو نیست ما از طریق مادر به پیامبر (ص) میرسیم و از طریق مادر امتداد نسلی پیدا نمیشود، ببینید این همان خوانش اموی و عباسی است، اما خوانش علویها متفاوت بود.
امام فرمود، ای هارون تو ما را فرزند پیامبر (ص) نمیدانی، خودت را میخواهی جا بزنی؟، اول بگو تو قرآن خواندی، در قرآن حضرت عیسی فرزند حضرت ابراهیم شمرده شده، از زمره او شمرده شده هست یا خیر؟ گفت، بله فرمود تو میدانی عیسی اصلا پدر نداشت، ولی خدا او را فرزند ابراهیم شمرده، او فقط از طرق مادر انتساب دارد، حال فهمیدی که انتساب فقط پدری نیست از طریق مادر نیز این امتداد نسلی پیدا میشود، هارون جوابی نداد البته پاسخی هم نداشت.
در نگاه اهل بیت (ع) الهیات اسلامی و الهی تک جنسیتی، مردسالار و زن ستیز نیست، بلکه الهیاتی است که اهل بیت (ع) آن را قرار دادند و بر محور انسان، الهی و علوی است، اما در مقابل آن الهیات اموی و عباسی داریم که الهیات را مردسالار می دانند، متأسفانه این الهیات گاه در جهان اسلام نمایندگی جریان فکری جهان اسلام را میشود و خیلیها آمدند علیه اسلام حرف زدند، الهیات زینب (س) فراجنسیتی است، امروزه به جاست که ما الهیات را با شیوه حضرت زینب (س) زنده کنیم، امروزه باید مانند ایشان، الهیات متعالی فراجنسیتی را به دنیا معرفی کنیم.