اختصاصی کرب و بلا: روایات و احادیث متعدی بر این مهم دلالت دارند که اهلبیت (ع) معادن حکمت و گنجینه علوم عقلی و نقلی هستند اما با نهایت تأسف بخش عمدهای از آنچه وارثان حکمت نبوی بهویژه حضرت سیدالشهدا (ع) در دوران امامت خود بیان داشتهاند، سیره علمی حضرت و نیز سخنان حکیمانه آن امام مغفول مانده و کمتر بدان پرداخته شده است. مهمترین دلیل در حجاب ماندن بیان حکمتآموز ایشان را شاید بتوان نتیجه شرایط سخت سیاسی دوران معاصر ایشان و زمامداری فریبکارانه یزید و اسلافش دانست.
در دوران معاصر و حتی سالهای پیش از آن محققان و پژوهشگران بسیاری نسبت به جمعآوری، دستهبندی و تدوین این میراث گرانبها اهتمام ویژهای داشتهاند که حاصل آن انتشار کتابهای مختلفی از جمله «حکمت نامه امام حسین (ع)» نوشته «حجتالاسلام محمد محمدی ریشهری» است. همانطور که نویسنده در پیشگفتار اثر خود آورده است: «حکمت نامه امام حسین (ع) کوششی است نو در جهت جمعآوری سخنان حکیمانه این امام بزرگوار، از منابع حدیثی شیعه و اهل سنت و ارائه آن با نظمی نوین و سهلالوصول.»
دربارهی کتاب
کتاب حکمت نامه امام حسین (ع) در دو جلد نوشته و منتشر شده است. جلد اول کتاب مشتمل بر چهار باب است. باب اول کتاب با عنوان «حکمتهای عقلی و عملی» حاوی هر گونه دانستنی برای صعود به مقام انسان کامل به همراه روایات فراوانی از امام حسین (ع) در باب عقل و رابطه آن با حکمت است.
نویسنده در باب دوم و با عنوان «حکمتهای اعتقادی» به بیان مباحثی در ارتباط با شناخت خدا، ایمان و اسلام پرداخته و در ادامه مباحث امام شناسی و جایگاه اهلبیت (ع) را در قالب باب سوم با عنوان «حکمتهای عقیدتی و سیاسی» مطرح نموده است. باب چهارم و پایای کتاب نیز «حکمتهای عبادی» نام دارد که به مباحثی مانند وضو، نماز، جهاد و ... اختصاص یافته است.
جلد دوم کتاب به زبان شعر مجموعه اشعار یاران و بحثهایی پیرامون دیوان منتسب به امام در 492 صفحه چاپ شده است.
کتاب حکمت نامه امام حسین (ع) نوشته «حجتالاسلام محمد ریشهری» با همکاری «سید محمود طباطبائی» و «سید روحالله طباطبائی» و ترجمه «عبدالهادی مسعودی» در 606 صفحه توسط انتشارات دارالحدیث قم منتشر و تاکنون سه بار تجدید چاپ شده است.
دربارهی نویسنده
محمد محمدی نیک معروف به محمد محمدی ریشهری، متولد سال 1325 در شهرری است. وی تحصیلات حوزوی خود را پس از پایان تحصیلات ابتدائی در حوزه علمیه شهرری آغاز کرد و سپس در سال 1340 برای ادامه تحصیل به قم رفت و در محضر اساتیدی از جمله آیات عظام «شیخ مرتضی حائری»، «محمدرضا گلپایگانی»، «علی مشکینی»، «محمد فاضل لنکرانی»، «سید محمدباقر طباطبائی»، «محمدعلی اراکی»، «حسین وحید خراسانی» و «جواد تبریزی» به کسب علم پرداخت.
ریشهری که در حال حاضر رئیس مؤسسه فرهنگی دارالحدیث شهرری است، تولیت استان عبدالعظیم حسنی (ع)، نمایندگی ولیفقیه و سرپرست حجاج ایرانی، نمایندگی مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری، وزیر اطلاعات و دبیر کلی جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی را در سوابق خود دارد.
«دانشنامه امام مهدی (عج)»، «دانشنامه امیرالمؤمنین (ع)»، «دانشنامه امام حسین (ع)»، «مبانی خداشناسی»، «عدل در جهانبینی توحید» و «فلسفه وحی و نبوت» از دیگر آثار مکتوب این محقق معاصر است.
بازخوانی کتاب
باب اول کتاب در سه فصل نوشته شده است. نویسنده در فصل اول در مورد خلقت عقل، ویژگی عاقل، آنچه موجب کمال عقل است و عقل اولیای الهی با سند و استناد سخن گفته است.
علم و حکمت موضوع فصل دوم است و به مباحثی چون وجوب تحصیل علم، فضیلت دانشجو، نشانه دانشمند، نقش دانش در شناخت، فضیلت حاملان قرآن، تفسیر و تأویل برخی آیات اختصاص یافته است.
فصل سوم یقین نام دارد و نویسنده در صفحاتی از این فصل با استناد به کتاب «کفایه الاثر» به نقل از «یحیی بن یعمر» روایت امام حسین (ع) در باب یقین را بیان نموده و چنین نقل کرده است: «عربی نزد امام حسین (ع) رسید و از ایشان از فاصله بین ایمان و یقین پرسید که امام در پاسخ فرمود: ایمان چیزی است که شنیدهایم ولی یقین چیزی است که دیدهایم.»
حکمتهای اعتقادی محور مباحث بخش دوم کتاب است که در پنج فصل حاوی مطالبی در خصوص شناخت خدا، ایمان و اسلام، قضا و قدر، رجعت و آخرت است. معنای اسلام و تفاوت میان اسلام و ایمان، نشانههای کمال ایمان و... بخشی از مباحث بیان شده در این بخش و با عنوان ایمان و اسلام است.
ریشهری همچنین در صفحاتی از بخش دوم کتاب به تبیین موضوع قضا و قدر پرداخته و در مورد نتیجه آگاهی از قدر مینویسد: «هنگامی که عبدالله بن مطیع از امام حسین (ع) خواست که به کوفه نرود، امام در پاسخ فرمود: به ما چیزی نمیرسد جز آنچه خدا برای ما نوشته است.»
باب سوم کتاب حکمت نامه امام حسین (ع) با عنوان حکمتهای عقیدتی و سیاسی تقریباً طولانیترین باب این کتاب است و در قالب 15 فصل مطالب مفصلی را پیرامون امامت، امت، اهلبیت (ع)، مادر امامان از اهلبیت (ع)، امامت اهلبیت (ع) و ... بیان کرده است.
دوستی و دشمنی اهلبیت (ع) موضوعی است که این نویسنده سومین فصل از باب سوم کتاب خود را به آن اختصاص داده و در بخشی از آن حدیثی را از حسین بن علی (ع) نقل میکند و مینویسد: «ما در روزگار پیامبر خدا منافقان را تنها از دشمنیشان با علی و فرزندانش میشناختیم.»
وی بعد از شرح ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) در فصل پنجم به تبیین وجوب انتخاب امام از میان اهلبیت (ع) پرداخته و به این فرموده رسول خدا استناد کرده است که: «هرکس بمیرد ولی امامی از فرزندان من نداشته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است و بدان چه که در جاهلیت و اسلام عمل کرده معاوضه میشود.»
یکی دیگر از فصلهای باب سوم به بیان رویارویی امام حسین (ع) با معاویه اختصاص یافته و مباحثی چون خودداری امام از شکستن بیعت با معاویه، ویژگیهای معاویه، احتجاجهای امام بر ضد معاویه، نامههای امام و معاویه به یکدیگر روایت شده است.
خطبههای امام حسین (ع) در کربلا، سخنان ایشان در شب عاشورا و اتمامحجت با دشمنان از دیگر مباحثی است که نویسنده فصل یازدهم باب سوم کتاب را به آن اختصاص داده و در بخشی از آن چنین آورده است: «عمر سعد بعد از شنیدن سخنان امام حسین (ع)، تیری به سوی سپاه امام حسین انداخت و گفت نزد امیر گواهی دهید که من نخستین تیرانداز بودم.»
دعوت امام به شکیبایی موضوع فصل آخر این باب است که از نمونههای آن بیان امام در دعوت یاران، فرزندش علیاکبر (ع)، خواهرش و خانوادهشان به شکیبایی است و فرمودند: «عموزادگان و خاندان من شکیبا باشید که پس از امروز دیگر هیچگاه خواری نخواهید دید»
باب چهارم و پایانی کتاب حاوی حکمتهای عبادی است که در قالب 9 فصل مجزا به توصیف گونههای مختلف عبادت، حکمت عبادات و شرط قبولی عبادت پرداخته و مباحثی را در خصوص اذان، وضو، نماز، روزه، حج و عمره، جهاد، خمس و... بیان کرده است.
برگی از کتاب
مردی روز عرفه در حسن (ع) در آمد در حالی که ایشان غذا میخورد و حسین (ع) روزه بود. بعد از درگذشت حسن (ع) روز عرفه بر حسین (ع) درآمد در حالی که ایشان غذا میخورد و علی بن حسین (ع) روزه داشت. آن مرد خطاب به حسین (ع) گفت: بر حسن (ع) درآمدم در حالی که غذا میخورد و تو روزه بودی، سپس بر تو درآمدم و روزه نیستی؟! حسین (ع) فرمود: حسن (ع) آن زمان امام بود و روزه نگرفت تا روزه عرفه سنت و به عنوان یک عمل واجب مورد تاسی مردم نشود و چون درگذشت من امام هستم نخواستم روزه من سنت و مورد تاسی مردم شود. (ص 265)