کرب و بلا: ارادتورزی به ساحت اهلبیت (ع) و اظهار مودت به ایشان و بیزاری جستن از دشمنانشان؛ وظیفهای است که پیروان رسول خاتم بنا بر آیه مشهور به آیه مودت1، در قبال ایشان و فرزندان و اولادشان بر عهده دارند.
این امر هر چند به عنوان دستور صریح الهی بر عهده شیعیان و پیروان نهاده شده اما از جانب فرزندان رسول خدا بی اجر و پاسخ نیز نمانده و نخواهد ماند و بنابر سنت پیشوایان دینی که «وَ عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ»2 ذرهای احسان را با نیکی بی شمار جبران خواهند کرد. نمونه این احسان و کرم را در سرگذشت «میرزا محمدتقی خان فراهانی» مشهور به امیرکبیر مشاهده میکنیم.
میرزا محمدتقی خان، فرزند «مشهدی قربان هزاوهای فراهانی» در روستای هزاوه به دنیا آمد و هرچند از خانواده طبقات پایین جامعه بود اما به لطف تربیت یافتن در خانۀ وزیری دانشمند و وطنپرست به نام «میرزا ابوالقاسم فراهانی» توانست راه طی کردن مدارج علمی را به خوبی پیدا کند.
این سیاستمدار عصر قاجار منشا خدمات ویژهای به ایران و جهان بود و شاید ماندگارترین اقدام وی تاسیس مدرسه دارالفنون بود که به نوعی دروازه علم و فرهنگ را به روی ایرانیان گشود.اما در کنار تمام این خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی، نکته قابل توجه در سبک زندگی امیرکبیر؛ ارادتورزی خاص ایشان به ساحت مقدس سیدالشهداء (ع) است.
این علاقه و ارادت را در جای جای زندگی او و لابهلای دست نوشتههایش میتوان دید. از جمله دستور او به جناب «شهاب اصفهانی» مبنی بر اینکه ماجرای کارزار عاشورا و مصیبت امام حسین (ع) در کربلا را به صورت قطعهای منظوم درآورد.
این مرد سیاست، علاقه ویژهای به مجالس تعزیه و اهتمام زیادی برای حضور در این جلسات داشت. به گونهای که حتی برخی اوقات حضور در مراسم تعزیه را به دیدار ناصرالدین شاه و یا حضور در جشنهای شبانه ترجیح میداد.
در یکی از نامههایی که به دستخط خود میرزا موجود است، چنین نوشته شده: «امشب شب جمعه است، انشاالله شما مشغول به عیش و به ما نوکرها مشغول به تعزیهداری سیدالشهداء (ع) میشویم»3
در مرقومهای دیگر خطاب به ناصرالدین شاه چنین نوشته است: «امروز برای تعزیه به منزل حاجی علیرضا رفته بودم، این بود که از سعادت حضور قبله عالم بازماندم.»
این محبت و ارادتورزی تا پایان عمر میرزا تقیخان ادامه داشت و امیرکبیر بعد از مرگ شهادت گونهاش از عنایات حضرت حسین بن علی (ع) بهرهمند شد. در نقلی از مرحوم «آیتالله اراکی» چنین نقل شده است شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفبع داشت. از او پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی، این مرتبت نصیبت گردید؟ لبخندی زد و گفت: خیر!
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت نه. با تعجب پرسیدم پس راز این جایگاه و مقام چیست؟ گفت: هدیه مولایم حسین (ع) است. گفتم چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که دو رگ دستانم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت، تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخانیدم تا بگویم قدری آبم بدهید، ناگهان به خود گفتم تقی خان دو تا رگ از تو بریدند، این همه تشنهای، پس چه کشید پسر فاطمه! او که از سر تا پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود. از عطش حسین حیا کردم و لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در چشمانم جمع شد.
بعد از مرگ و آن لحظه که صورتم را بر خاک گذاشتند، امام حسین (ع) بالای سر من آمد و فرمود: به یاد تشنگی ما ادب کردی، اشک ریختی و آب ننوشیدی و این هدیه ما در بزرح باشد تا در قیامت جبران کنیم.»
عشق و ارادت خالصانه میرزاتقی خان به ساحت مقدس حضرت امام حسین(ع) به حدی بود که تقاضا کرده بود پس از مرگ، پیکرش را در جوار مرقد آن حضرت به خاک بسپارند و پس از شهادت مظلومانه او در حمام فین کاشان، با وجود مخالفت شدید شاه و درباریان، سرانجام آرزوی بزرگ امیرکبیر تحقق یافت و در جوار حرم منور مولایش به خاک سپرده شد.
اکنون مزار او در سمت جنوب شرقی رواق حسینی و در مجاورت مولایش خسین (ع) قرار دارد.
____________________________________________________________________________________
پی نوشتها:
1- قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى، سوره شوری، آیه 23
2- فرازی از زیارت جامعه کبیره
3- فطرس مدیا