کرب و بلا؛ محمدرضا سنگری؛ عاشوراپژوه با اشاره به نقل تاریخی برخی مقاتل موثق به شرح حال امام حسین (ع) در جریان کارزار عاشورا پرداخت و گفت: حضرت علی اکبر (ع) نخستین فرد از هاشمیان است که به اذن پدر پای در میدان می گذارد و پس از نبردی تماشایی به شهادت میرسد.
وی ادامه داد: رهسپاری وی به میدان جنگ نخستین جایی است که ابی عبدالله (ع) در جریان واقعه عاشورا بیاندازه بیتاب شدند و آرام و قرار نداشتند و اتفاقاً در هنگام دور شدن علی اکبر(ع) از پدر، سیدالشهدا (ع) لحظاتی چشم در چشم عمر بن سعد میشوند که نقل مشهور آن است که آن حضرت همانجا زبان به نفرین میگشایند.
سنگری تصریح کرد: امام حسین (ع) در آن هنگام دست بر محاس مبارک کشیده و خطاب به ابن سعد میفرماید که خدا رحمت را قطع کند که رحم مرا قطع کردی و امیدوارم هیچ زمانی به تو خوش نگذرد و خدا کسی را بر تو حاکم کند که به واسطه او، تو در لحظه آرامش در بستر خواب کشته شوی.
این عاشوراپژوه در ادامه گفت: توصیف زمان از اسب به زمین افتادن حضرت علی اکبر (ع) به نقل از امام صادق (ع) به این شکل است که ابی عبدالله 0ع) بلافاصله خود را بر بالین علی اکبر (ع) رسانده و شخصاً نظاره گر جان دادن دردانه خود بودند و مشابه آن چیزی که برای علی اصغر (ع) نقل شده که سیدالشهدا (ع) خون او را در مشت پر کرده و به آسمان میپاشیدند در مورد علی اکبر (ع) نیز این واقعه شهرت دارد.
سنگری تأکید کرد: یک بار دیگر نیز ابی عبدالله (ع) سپاه کوفه را از ته قلب و جان نفرین میکنند و آن زمانی است که یادگار برادر یعنی حضرت قاسم (ع) عزم میدان دارد که ایشان دست به آسمان بلند کرده و از عمق جان عرضه میدارند که خداوندا هیچ کدام از این قوم زین پس خیر نبینند و هیچ کدام را باقی نگذار!
وی افزود: لحظه وداع عمو و برادرزاده در بسیاری از مقاتل بسیار جانکاه توصیف شده تا جایی که ابیعبدالله (ع) و قاسم (ع) در لحظهای که همدیگر را در آغوش میکشند، مدتی هر دویشان از هوش میروند و در لحظه شهادت قاسم (ع) صدای ضجه آن حضرت چنان در میدانگاه جنگ طنین انداز می شود که هیچ کس تا به آن لحظه چنین غریو دلخراشی را از ابی عبدالله (ع) نشنیده بود.
این عاشوراپژوه ادامه داد: در زمان شهادت علی اصغر (ع)؛ طفل شش ماهه سیدالشهدا (ع)، آن حضرت دیگر انگار امیدشان به کل ناامید شده باشد، تنها با آرامش و صدایی نه چندان مفهوم چیزی را بر لبان مبارک زمزمه می کنند که در مقاتل چنین توصیف شده است که خداوندا اگر امیدی بر ظفر و نجات ما از دست این قوم نابکار و خبیث نیست، تنها از تو میخواهم که انتقام ما را از ایشان بگیر.