به گزارش کرب و بلا؛ سید مصطفی محقق داماد از جمله اندیشورانی است که فاجعه جهل مقدس را در واقعه عاشورا برجسته میبیند. او معتقد است که نحوهای از جهالت، با پشتوانهای از دین عجین شد و واقعه عاشورا را رقم زد. وی عدم درک صحیح از آموزههای دینی را عاملی در چنین جنایتی میداند و هشدار میدهد که مبادا معاصرین، برداشتهای ناصواب از دین به دست دهند و سببساز چنین فجایعی شوند.
ابوالقاسم فنایی از متفکرانی است که به اخلاق در دنیای معاصر توجه دارد. وی در ربط میان دین و اخلاق بر این باور است که اخلاق میباید مقدم شود. اما اگر این ارتباط، صورتِ معکوسی بیابد، میتواند به فاجعه و یا جنایتی هم منجر شود. فنایی همین رویکرد را در خصوص واقعه عاشورا هم ترسیم میکند و میگوید که نادیده گرفتن اخلاق سبب شد تا یزیدیان دست به جنایت بزنند و بر این فاجعه شکرگزاری کنند.
مصطفی ملکیان هم قریب به همین موضع را در مواجهه با امام حسین(ع) و واقعه عاشورا بر میگزیند. وی که دغدغههای اخلاق و معنویت دارد، امام حسین(ع) را قدیس اخلاقی میداند. معتقد است که امام حسین فارغ از گرایشهای دینی و مذهبی میباید به عنوان فردی شناخته شود که الگوهای اخلاقی را به نیکی ترسیم کرده است.
مرحوم داود فیرحی نیز که پاییز 99 بر اثر کرونا درگذشت، از منظر فلسفه سیاسی به واقعه عاشورا مینگریست و نسبت میان جامعه و حکومت را ترسیم میکرد تا نشان دهد که چگونه یک جامعه توسط حکومت ضعیف شده و به واقعه عاشورا مُنجر شده است. او میگفت که امام حسین(ع) برای جلوگیری از ضعف جامعه، اقدام به اعتراض کرد. معتقد بود که یک نظام رانتی در حاکمیت اموی ایجاد شده بود و امام تدبیر را در مقابله با این نظام میدید. وی همچنین بر این مهم تاکید داشت که امام حسین(ع) در تعابیر خود بارها بر روحانیتِ ضعیف شده در حاکمیت اموی نیز انتقاد داشته و حرکت خود را برای بیداری علما عنوان کرده است.
بیژن عبدالکریمی هم وقتی میخواهد از عاشورا سخن بگوید، میکوشد آن را در یک افق جهانی ترسیم کند. میگوید ابتدا ما باید با فرهنگ جهانیان مرتبط شویم و بر ارزشهایی مانند آزادی، عدالت و عدم ذلت آشنا شویم و سپس به فهم فرهنگ حسینی بپردازیم. او عنوان میکند که گاه زبان فرقهگرایانه بر شناخت امام حسین(ع) غالب شده است. به تعبیر او، سنتگرایان چون فاقد زبان جدید و گشودگی به جهان هستند، امام حسین(ع) را هم محدود به یک فرقهگرایی کردهاند.