اختصاصی کرب و بلا؛ در برپایی مجالس و محافل عزای حسینی مقارن با ایام محرم و صفر هر سال شاهد هستیم که به غیر از شیعیان دلسوخته اباعبدالله الحسین (ع)، عزادارانی نه تنها از مذاهب دیگر و به ویژه اهل تسنن بلکه افرادی از سایر ادیان، همچون مسیحی و یهودی نیز خود را ملزم به پاسداشت این قیام و حرکت انسانی ابیعبدالله (ع) میدانند.
این امر در حالی است که برخی جریانها به شکل ناخواسته سعی در انحصاری کردن جریان عزاداری سیدالشهدا (ع) دارند و جماعت مشتاق به اقامه عزای حسینی از مذاهب و حتی ادیان دیگر را غیرخودی دانسته و سعی در متواری ساختن آنها با بیان برخی موضوعات واهی و بی اساس دارند و این در حالی است که نهضت سیدالشهدا (ع) نه یک حرکت شیعی بلکه یک حرکت انسانی است که همگی انسانهای آزاده از آن سهمی دارند.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا شریعتمداری، در برنامهای از سلسله برنامههای «عاشورا و امروز ما» به ابعاد جدیدی از عاشورا که آنرا از انحصار جامعه شیعی خارج میسازد، پرداخت.
وی با اشاره به ابعاد و زوایای گوناگون پرداختن به واقعه عاشورای سال 61 هجری گفت: در ابتدا به ساکنترین بُعد پرداختن به این واقعه عظیم تاریخی با تقابل دو جبهه مواجه میشویم که البته این تقابل نیز ثمره یک فرایند تاریخی است که در نهایت منجر به چنین رویارویی میشود.
وی ادامه داد: این تقابل ماحصل مجموعه کجروییها و انحرافاتی است که دستگاه اموی با توجیه تشرع و پرداختن به موازین اسلامی و انسانی به آن دامن زد که در واقعیت چنین نبود و سرآخر امام معصوم (ع) را ناچار به این تقابل در اعتراض و قیام علیه آن واداشت که در ادامه بحث به تفصیل در مورد آن سخن خواهیم گفت.
مرزبندی میان افراد، حتی درون دینی نیز وجود دارد
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی تصریح کرد: در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که هویت انسان با هر کیش و قومیتی که دارد در چارچوب مجموعهای از مرزبندیها معنا پیدا میکند و از جمله یکی از مؤلفههای شاخص در این راستا باید به مقوله دین و دینداری از سوی افراد مختلف جامعه اشاره کرد.
شریعتمداری افزود: براین اساس شخص دیندار با شخصی که تقید به هیچ دینی ندارد دارای تمایزاتی خواهد بود، مضافاً بر اینکه در داخل دین هم با توجه به گرایشها و مذاهب متعددی که وجود دارد، میتوان میان افراد با گرایش و مذاهب گوناگون نیز مرزبندی قائل شد. به طور طبیعی مرزبندی و هویت یافتگی افراد با توسل به دینداری و اختیار کردن گرایش و مذهبی خاص، امری طبیعی و عقلانی محسوب میشود و به نظر میرسد که تا مرزبندی و قیدی نباشد، ما خودمان را آنگونه که شایسته و بایسته است به درستی نخواهیم شناخت.
ما ولایت اهل بیت (ع) را ذیل آئین محمدی(ص) پذیرفتهایم
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: در مرزبندی درون دینی ناظر بر گرایش و مذاهب گوناگون نیز تقابل میان دو مقوله ولاء و براء را شاهد هستیم و ما که شیعه هستیم قدر مسلم در مقطع خاص زمانی و مکانی، هم ولایتی داریم و هم برائتی و به تحقیق ما تولای کسانی را پذیرفتهایم که اولی در این امر هستند و به این واسطه ما ولایت، زعامت و راهبری اهل بیت (ع) را ذیل دین محمدی (ص) قبول داریم. به طور حتم در مقابل این ولایت، برائتی نیز وجود دارد و اینگونه نیست که ما هم سر کُرنش به امری ولایی داشته باشیم و هم جریان مقابل که نوعاً دشمن و مخالف امر ولایت هستند را بپذیریم که این امر براساس موازین عقلی و فقهی خلاف منطق است؛ پس همواره در مقابل تولی، یک تبری نیز وجود دارد.
شریعتمداری اذعان کرد: وقتی ما ولایت فرد و یا جریانی را قبول میکنیم، به یقین ایشان را مرجع خود قرار میدهیم و در همه مناسبات زندگی و انسانی، رأی و نظر آنها برای ما حجیت دارد و دارای اعتبار است، البته این امر به آن معنا نیست که رجوع به آراء و نظرات جبهه مقابل نداشته باشیم چرا که معنای تبری لزوماً دشمنی و تقابل نیست.
این پژوهشگر تاریخ اسلام ادامه داد: زمانی این شرایط از شکل مرزبندی خود فراتر رفته و به قالب تقابلی و رویارویی با یکدیگر بدل میشود که کیان و ارزشهای انسانی زیر سؤال رفته و آنچه را که براساس آموزههای دینی و مذهبی خود به آن رسیدهایم در آستانه خطر ببینیم و عاشورا تجلی یکی از این تقابلهاست.
خروج امام حسین (ع) خروج علیه قوانین ناحق دستگاه یزید است
شریعتمداری با ابراز گله از اینکه گفته میشود اباعبدالله (ع) از همان ابتدا اندیشهای غیرجنگی و صلح آمیز داشت، گفت: به هر حال ایشان احتمال چنین سرنوشت و رویارویی را میدادند چرا که فلسفه چنین اقدام و حرکتی خروج، شورش و قیام است؛ همچنانکه خودشان از عبارت خروج استفاده کردند که این واژه هم به معنای خارج شدن از مدینه به قصد عراق است و هم به معنی خروج از دایره و چارچوبهای قانونی که یزید و دستگاه اموی به ناحق آنها را وضع کرده بود. با این وجود تلاش ایشان این بود که سرانجام این حرکت خونین نباشد که چنین نیز نشد.
وی با اشاره به اینکه تفکری عمداً و یا از سر ناخودآگاهی سعی دارد که تقابل میان سپاه امام حسین (ع) و سپاه یزید را جنگی فرقهای تلقی کند، گفت: این تفکر حتی کار را به آنجا میرساند که به دنبال ریشهیابی این واقعه تاریخی است و منشأ آن را واقعه سقیفه بیان میکند و نتیجه آنکه عاشورا در حد تقابل میان دو فرقه اسلامی شیعی و سنی تنزل پیدا کرده و معنا و مفهوم واقعی خود را از دست میدهد.
تفکر عثمانی در عاشورا بر تفکر شیعی و سنی غالب است
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی تصریح کرد: این امر در حالی است که به جرأت میتوان گفت نه در سپاه اندک امام حسین (ع) ، همه یاران آنگونه که امروزه از معنای واژه شیعه سراغ داریم، شیعه بودهاند و نه در سپاه کوفه همه آنهایی که بر روی نواده رسول خدا (ص) شمشیر کشیدهاند براساس تلقی ما از تفکر واژگانی از فرقه اهل تسنن، سنی بودهاند. اتفاقاً در آن شرایط باید به این امر توجه کرد که تفکر عثمانی بیشتر از تقید به اندیشههای شیعی و سنی تقدم داشته است و به همان نسبت که در سپاه کوفه افرادی بودند که با تفکر عثمانی در مقابل تفکر علوی، همچنان خوانخواه خلیفه سوم بودند، در سپاه امام حسین (ع) نیز افرادی مثل «زهیر بن قین» بودند که همین تفکر را داشته اما تحت تأثیر رفتار و گفتار امام در جبهه حق مبارزه کردند و شهید شدند.
ما در این عصر و زمان به تشیع حُبی قائلیم
این پژوهشگر تاریخ اسلام تأکید کرد: اساساً تفکر شیعی در این عصر و زمان با آنچه که قبلا، حین و سالها پس از واقعه عاشورا جاری و ساری بوده است، یک تفاوت فاحش و ماهوی دارد، چرا که امروزه ما قائل به «تشیع حُبی» هستیم و میزان ارادت ما به خاندان اهل بیت (ع) زایدالوصف است و طبیعتاً به جهت این میزان ارادت، هیچ فرد دیگری غیر از ایشان را مستحق راهبری و زعامت امور مسلمین نمیدانیم. این در حالی است که تفکر شیعی آن زمان، تفکر شیعی عراقی و یا بهتر بگویم سیاسی بوده است؛ با این عقیده ایشان یعنی اهل بیت (ع) صرفاً تنها و شایستهترین افراد برای تصدی امر خلافت مسلمین هستند.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی گفت: براین اساس شایسته نیست که ماجرای عاشورا را یک جنگ فرقهای و قبیلهای بنامیم که این به دور از انصاف است، بلکه عاشورا تقابل دو تفکر اسلام حقیقی براساس سنت رسول خدا با اسلام اموی است و همانطور که در ابتدا به آن اشاره شد، واجد برخی کجروییها و انحرافاتی بوده است که دستگاه اموی با توجیه عمل به دستورات الهی و پیامبر (ص) بدعت گذاشته است.
وی با اشاره به اینکه عاشورا فاجعهای برای کل امت اسلام، بلکه برای ابنای بشر در برهههای گوناگون تاریخی است، گفت: این موضوع را میتوان از خلال خطبهها، شعارها و رجزهای شهدای کربلا به روشنی فهمید که هیچ نزاع قبیلهای و فرقهای را در جریان این واقعه شاهد نیستیم و صرفاً تقابل علیه جریان بدعتی است که امویان آن را ایجاد کرده و اسلام ناب را از مسیر خود منحرف ساخته بودند.
تجملگرایی و اشرافیگری از جمله بدعتهای دستگاه اموی بود
شریعتمداری اظهار داشت: تفسیر به رأی و نفع خود از قرآن، ترویج فرهنگ تجمل و اشرافیگری، محق و اصیل نشان دادن عرب به نسبت سایر اقوام و رجعت به گرایشهای منسوخ و غیرانسانی دوران جاهلیت، از جمله مواردی است که دستگاه اموی به آن مبادرت ورزید و این امر و بسیاری دیگر از بدعت زمینه ساز این تقابل میان دو جبهه خیر و شر را فراهم کرد.
وی ادامه داد: به هر صورت در جریان تقابل امام علی (ع) در جنگ جمل با ناکثین و در جنگ صفین با قاسطین و در جنگ نهروان با مارقین آن چیزی که مسلم است و از کلام خود امیرالمؤمنین (ع) نیز قابل استنباط شده است اینکه جریان انحرافی مارقین و خوارج برخلاف دو جریان قبل که در نقطهای به پایان رسیدند، همچنان سیال بوده و در جریان است که نقطه عطف تاریخی این امر را در عاشورا و در قتال با سیدالشهدا (ع) شاهد هستیم و البته چنین مسئلهای تا این عصر و زمان نیز ادامه پیدا میکند و تداوم آن را امروز در بروز نیروهای تروریستی و تکفیری نظیر داعش قابل مشاهده است.
شریعتمداری در پایان گفت: مجدد تأکید میکنم که عاشورا تقابل دو فرقه و جنگی فرقه گرایانه نبوده و همه اعم از سنی و شیعه آن را فاجعهای عظیم برای اسلامی میدانند و امیدوارم با دامن نزدن به این مسئله در جریان محافل عزاداری موجبات کدورت و تفرقه میان همه مذاهب اسلامی را فراهم نیاوریم.