به گزارش کرب و بلا، از جمله یاران و همراهان امام حسین (ع) در واقعه کربلا به غیر از اصحاب و یارانی که با ایشان از همان ابتدا همراه بودند و یا در میانه راه و حتی در ساعاتی گذشته از جنگ، پشیمان و نادم به اردوگاه امام حسین (ع) پیوستند و به درجه رفیع شهادت نائل آمدند، باید از شهدای هاشمی نام برد. افرادی که منتسب به خاندان پیامبر (ص) بوده و نسبت خویشاوندی نیز با امام حسین (ع) داشتند.
با این اوصاف میتوان از عباس بن علی (ع)، علی اکبر بن حسین (ع) و قاسم بن الحسن (ع) به عنوان اشخاص بارز خاندان هاشمی در کربلا نام برد که متأسفانه در برخی از روایات و مقاتل، اعمال و اقدامات غیرواقع به ایشان نسبت داده شده است که با آنچه در واقعیت صورت گرفته، مغایر است.
متفکر شهید استاد مرتضی مطهری در کتاب «حماسه حسینی» به برخی از این رویدادها که از جمله تحریفات منتسب به عاشوراست اشاره دارد که اینجا به دو مورد از آن یکی در رابطه به علی اکبر بن حسین (ع) و دیگری درباره قاسم بن الحسن (ع) میپردازیم.
شهید مطهری در جایی از این کتاب به یکی از معروفترین وقایع نسبت داده شده به عاشورا که حتی یک سند تاریخی نیز به آن گواهی نمیدهد اشاره و چنین ذکر کرده است: «ماجرا در مورد قصه لیلا، مادر حضرت علی اکبر(ع) است و البته ایشان مادری به نام لیلا داشتهاند ولی یک مورخ نگفته که لیلا در کربلا بوده است. اما ببینید که چقدر ما روضه لیلا و علی اکبر(ع) داریم، روضه آمدن لیلا به بالین علی اکبر(ع) در لحظه شهادت».
وی در ادامه این کتاب ماجرایی را نقل میکند که در روضهخوانی عاشورا متداول است و طی آن زمانی که امام حسین (ع) پسر ارشد خود را به میدان فرستاد، به لیلا فرمود که از جدم رسول خدا شنیدهام که دعای مادر در حق فرزند مستجاب میشود پس برو در گوشه خیمه خلوت کرده و موهای خود را پریشان کن و از خدا بخواه که فرزندت را سالم به تو برگرداند.
شهید مطهری در ادامه با رد چنین روایتی که در محافل عزای حسینی و حتی در پیشگاه برخی از علما و مراجع تقلید قم در قالب روضه بیان میشود، تصریح کرده است: «اولاً در کربلا لیلایی نبوده که چنین کند. ثانیاً اصلاً این منطق، منطق حسین (ع) نیست. منطق حسین در روز عاشورا، منطق جانبازی است. تمام مورخین نوشتهاند هر کس که آمد اجازه خواست، حضرت به هر نحوی که میشد عذری برایش ذکر کند، ذکر میکرد. به جز برای علی اکبر. (فاستاذن اباه فاذن له) یعنی تا اجازه خواست، حضرت فرمود: برو.
استاد شهید مطهری در بخش دیگری از کتاب «حماسه حسینی» اشاره به این دارد که در روز عاشورا و در بحبوحه درگیریهای جنگی، مجال برای خواندن نماز نیست و حتی امام حسین (ع) در یک زمان کوتاه و به جماعت نماز خوف به جای میآورند که در جریان آن دو نفر از سپاه امام حسین (ع) که خود را سپربلای نمازگزاران کرده بودند نیز در اثر اصابت تیرهای پیاپی از پای درمیآیند. در این صورت چگونه میشود که امام حسین (ع) در کمال آرامش و تومأنینه به ماجرای تزویج برادرزاده خود قاسم بنالحسن (ع) بیاندیشد؟
وی در این کتاب تأکید کرده است: «ولی گفتهاند در همان وقت امام فرمود حجله عروسی راه بیندازید چرا که من میخواهم عروسی قاسم را با یکی از دخترهایم در اینجا لااقل شبیه آن هم که شده ببینم. نسبت ناروایی را به امام وارد می کنند که ایشان فرمود: من آرزو دارم، آرزو را که نمی شود به گور برد!»
شهید مطهری چنین ادامه داده است که: «یکی از چیزهایی که در تعزیهخوانیهای قدیم ما رسم شده و دیگر هرگز از آن جدا نمیشود، همین عروسی قاسم نوداماد در جریان واقعه کربلاست، در صورتی که این اتفاق در هیچ کتابی از کتابهای تاریخی معتبر وجود ندارد و تنها گفته شده که ملاحسین واعظ کاشفی نخستین کسی است که این مطلب را در کتابی به نام روضهالشهدا نوشته است در حالیکه اصل قضیه صد در صد دروغ است».