به گزارش کرب و بلا، هنرهای نمایشی از دیرباز در بازنمایی و تداعی بصری بسیاری از مقاطع حساس تاریخی کاربردی به‌سزا داشته است و در این میان وقایع عظیم در تاریخ دین، حماسه عاشورا به عنوان نقطه عطفی همواره مورد تأکید بوده است.

 

نخستین گونه از هنرهای نمایشی که در بیان مقاطع گوناگون زمانی واقعه کربلا از قابلیت‌های و ظرفیت‌های بکر و ناب آن استفاده شده است، هنر تعزیه یا به شکل کلی شبیه‌خوانی بوده است، هنری که پیشینه بسیار قدیمی در ایران داشته و با ظهور اسلام و البته به طور جدی با رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران در دوران صفویه، از مظاهر غنی آن در رثای واقعه عاشورا و شرح حال شهدای کربلا استفاده شده است.

 

اینکه گفته می‌شود هنر شبیه‌خوانی پیشینه‌ای طولانی در فرهنگ و آئین ایرانی داشته و دارد؛ گواه آن برگزاری مراسم‌های آئینی گوناگون در ایران باستان است که در آنها بیشتر به ذکر روایاتی از سلحشوری کهن‌الگوهای ایرانی همچون سیاوش در گذر از آتش و هماوردی رستم و سهراب پرداخته شده؛ روایاتی افسانه‌ای و اساطیری که به مدد تلاش‌های حکیم ابوالقاسم فردوسی در اثر گرانسنگی همچون «شاهنامه» به نظم کشیده و مکتوب شده است تا برای همیشه مانا و به دور از تحریف باقی بماند.

 

همانطور که گفته شد با توجه به ویژگی‌های ساختاری شبیه‌خوانی و پایان تراژیک اغلب روایت‌های آن، از مقطعی به این سو رویکردی جامع با استفاده از قوانین و مواضع هنر شبیه‌خوانی، از آن در روایت و بیان وقایع جانسوز عاشورای حسینی نیز استفاده شد و سوگنامه‌های اساطیری ایران مبدل به واژه تعزیه به عنوان آئینی نمایشی توأم با عزاداری و مویه و شیون در مصیبت وارده بر امام حسین (ع) و یاران ایشان، شد.

 

تعزیه به عنوان یک گونه نمایشی کهن ایرانی عجین شده با المان‌های نمایشی و قراردادی آن و طرح و پلان نمایشی و داستانی اما تبدیل به پدیده‌ای هنری حد فاصل شبیه‌خوانی‌های معمول در ایران باستان و تئاتر با قراردادهای مرسوم آن به عنوان کالای وارداتی غربی شد یعنی ضمن آنکه همچون تئاتر از قوانینی مرتبط با آن یعنی عنصر روایت با نقطه آغازین، نقاط عطف و پایان‌بندی تبعیت می‌کرد اما در مقاطعی با دور شدن تعزیه‌خوان (شبیه‌خوان) از فضای داستانی که به اصل «فاصله‌گذاری» معروف است، نمایشگر از منِ نمایشی خود خارج شده و به منِ واقعی خود بازگشته که در این مقاطع در طول روایت، نوحه‌سرایی، نوحه‌خوانی و عزاداری شبیه‌گردانان و مخاطبان اجرای تعزیه را شاهد هستیم.

 

از این منظر باید تعزیه را میراث‌دار تئاتر و قراردادهای نمایشی نیز دانست و اینکه صرفاً یک نمایش و تظاهرات یک رویداد آئینی نیست در حالیکه شکل دیگری از نمایش در خدمت بازنمایی واقعه کربلا مطرح است که در آن معمولاً افرادی در کسوت نمایشگر با پوشیدن جامه های تاریخی همچون اعراب بادیه نشین سوار بر مرکب و در قالبی کاروانی و یا اصطلاح غربی آن «کارناوالی» بدون هیچ کنش نمایشی تنها تصاویری از برش‌های تاریخی واقعه را در مقابل دیدگان تماشاگر قرار می‌دهند. این سنت نمایشی که در آن هیچ یک از مظاهر و قراردادهای تئاتری به چشم نمی خورد و اصطلاحاً به آن «تشابیه» گفته می‌شود و اغلب به عنوان یک سنت فرهنگی در میان اعراب مرسوم است و نمونه‌های بارز آن را در عراق و در ایام و موسم عزای حسینی می‌توان مشاهده کرد، معمولاً پیش‌قراول و یا طلایه‌دار دسته‌جات عزاداری (اعم از سینه‌زن و زنجیرزن) به راه می‌افتد و ظهور و بروز آن به منزله آغاز مراسم و آئین عزاست.

 

در ایران و در کوی و برزن برخی از شهرها، این سنت نمایشی بعضاً در سوم شهادت حضرت امام حسین (ع) مرسوم بوده است که با توجه به حرکت حجم قابل توجهی از افراد با کسوت عربی که بر روی شتر و اسب  و یا پیاده، دست آنها در غل و زنجیر قرار داده شده است، تداعی‌گر کاروان اسرای عاشورا پس از واقعه در عزیمت به کوفه و شام است.