به گزارش کربوبلا، فاضل میبدی در ابتدای سخنان خود با انتقاد از نگاه احساسی و غیبی به واقعه کربلا که همواره جاری بوده است، گفت: دو نگاه غالبی که به جریان کربلا همواره وجود داشت یک نگاه بیشتر احساسی و عاطفی و یک نگاه غیبی و آسمانی است.
وی ادامه داد: به زعم من هر دو نگاه آفت بزرگی برای این جریان عظیم است؛ یعنی اگر کسی چنین رویکردی به عاشورا داشته باشد، ممکن است به جایی نرسد.
وی اضافه کرد: ائمه رویکرد متفاوتی داشتهاند که باید بتوانیم آن را به صورت عقلانی توضیح دهیم. رویکرد امام حسن (ع) صلح با معاویه بود که حکومت را به او واگذار کرد. اما امام حسین (ع) با یزید درگیر شد و تا شهادت پیش رفت.
رویکرد امام رضا (ع) این بود که نه جنگ کرد، نه صلح اما ولایتعهدی یک خلیفه را برعهده گرفت. اینها نمونهای از جریاناتی است که در عالم امامت رخ داده است. حتی امامانی داشتیم که وارد این جریانات نمیشدند و انزوا اختیار میکردند و تنها به سخنرانی درباره مسائل اکتفا میکردند؛ مانند عملکرد امام سجاد (ع) پس از واقعه کربلا. اینها مسائلی است که ما باید بتوانیم برای آنها توجیه عقلانی داشته باشیم.
کشتن دیگری ظلم است و تحریف انسانیت ظلمی است بزرگتر؛ و امروز ما گرفتار این نوع مظلومیت هستیم که مظلومیت پس از عاشوراست.
وی همچنین با تأکید بر اینکه «بردن ائمه به آسمانها و کوتاه کردن دست ما از ائمه، باعث شده بین ما و ائمه شکاف ایجاد شود»، گفت: بر اساس آنچه در قرآن آمده است تصور مردم از پیامبر پس از بعثت ایشان این است که باید یک موجود آسمانی باشد و نه زمینی و کارهای خارقالعاده انجام دهد. ولی خداوند پاسخ میدهد که «پیامبر یک بشر است»؛ یعنی انسانی است با ویژگیهای عادی، یعنی جنس ائمه از ما جدا نیست. خداوند هم میفرماید هادیان شما از جنس شما هستند.
این استاد حوزه و دانشگاه با طرح این پرسش که «آیا اسلام برای این آمده است که امامانی در اختیار ما قرار دهد که تنها برای شفاعت و معجزه و آن سوی آسمانهاست؟!»، گفت: متاسفانه گاهی افراط در نگاه احساسی و غیبی به ائمه منجر به آسیبی بزرگی شده است. این روزها میبینیم که در برخی از شبکههای اجتماعی، فیلمها و کلیپهایی از روایتهایی که در آیینهای ماه محرم گفته شده منتشر میشود که با هدف استهزا و تمسخر است. در حالی که امروز کسی افلاطون و ارسطو را مسخره نمیکند؛ چراکه از منظر عقلانی به آنها مینگرند.
وی ادامه داد: باید این سوال را از خودمان داشته باشیم که چرا علیه بزرگان دین ما چنین میکنند؟
بدعتهای معاویه
فاضل میبدی تأکید کرد: باید به دنبال تفسیری نو از واقعه عاشورا به عنوان یکی از زوایای مهم در تاریخ بشر باشیم.
وی ادامه داد: در حوادث پیش از عاشورا و در موضوعات مربوط به دوران پیامبر (ص)، بحثی پیش آمد به نام بدعت؛ به این معنا که آنچه در دوران پیامبر نبود را به دین افزودند.
نخستین بدعتی که پس از مرگ پیامبر ایجاد شد؛ بدعت در فروع دین نبود بلکه بدعت در دستگاه حاکمیت مسلمین بود. پیامبر، اسلام و قرآن یک تعریف مشخصی از سرنوشت بشر و رهبری آنها ارائه کردند که بعد از ایشان تحریف شد. کمتر از یک قرن، این جریان خلافت اسلامی به سلطنت اموی تبدیل شد که این بزرگترین بدعت آن دوره بود.
عدهای جامعه را در دست گرفتند که سعی داشتند همان روشی را که در جاهلیت بود در قالب اسلام پیاده کنند؛ چراکه منافع سیاسی، اقتصادی و شخصیشان ایجاب میکرد.
وی ادامه داد: اینها سیستم حاکمیت دینی را تحریف کردند. معاویه بعد از به دست گرفتن حکومت اعلام کرد به دین مردم کاری ندارد به شرط آنکه برای حکومت او مزاحمتی ایجاد نکند. این همان استبداد است که حق تعیین سرنوشت سیاسی را از مردم میگیرد و میگوید حکومت از آن من (معاویه) و دین از آن شما مردم باشد.
در دورهای یک بحث فقهی مطرح شد که میتوان یزید را لعن کرد یا نه؟ هدف از آن، این بود که با شخصی کردن این واقعه جریانسازی که عاشورا به آن نظر داشت کمرنگ شود. در حالی که باید جریانی که یزید به آن تعلق دارد را لعن کرد.
این استاد حوزه، بدعت دیگری که از سوی معاویه شکل گرفت را این دانست که اعلام کرد هیچیک از صحابه حق ندارند احادیث را از زبان پیامبر (ص) نقل کنند و این همان «سانسور فرهنگی» است.
وی افزود: هدف از این کار، آن بود که اسلام راستین به گوش مردم نرسد و این مسأله تا جایی پیش رفت که او ملاهای درباری را استخدام کرد که احادیث جعلی را در جامعه منتشر کنند. اینها بدعتهایی است که در نیم قرن نخست تاریخ اسلام بنیان گذاشته شده است.
فاضل میبدی دیگر بدعت معاویه را موروثی کردن خلافت خواند و گفت: مبادا تصور کنید امر به معروف و نهی از منکری که امام حسین (ع) در پی آن بود به دلیل سگبازیهای یزید بود؛ اینها تحریفات است. این عمل در اسلام زشت و قبیح است اما نه در حدی که امام حسین (ع) و یارانش به این دلیل شهید شوند. هدف ایشان از امر به معروف و نهی از منکر خطراتی بود که در پی ایجاد سلطنت اسلامی جامعه را تهدید میکرد.
مظلومیت پس از عاشورا
وی در ادامه گفت: واژههایی نظیر انقلاب و قیام واژههایی است که امروزه برای حرکت امام حسین (ع) به کار برده میشود چرا که در سخنان امام حسین (ع) به آن اشاره نشده و این واژهها در 100 سال اخیر ایجاد شده است.
میبدی ادامه داد: واقعه عاشورا به دنبال آن بود که مردم را آگاه کند و به آنها بگوید بدعتها جای سنتها را گرفتهاند؛ اما پس از عاشورا اتفاق تلخ دیگری افتاد که از بدعتگذاریهای پیش از این واقعه هم تلختر است و آن تحریف واقعه عاشوراست.
خداوند پاسخ میدهد که «پیامبر یک بشر است»؛ یعنی انسانی است با ویژگیهای عادی، یعنی جنس ائمه از ما جدا نیست. خداوند هم میفرماید هادیان شما از جنس شما هستند.
وی تأکید کرد: مرحوم مطهری جملهای دارند که میگوید «مظلومیت امام حسین پس از عاشورا به دست مسلمانان و شیعیان بیش از مظلومیت ایشان در روز عاشورا به دست امویان بود». چرا که کشتن دیگری ظلم است و تحریف انسانیت ظلمی است بزرگتر؛ و امروز ما گرفتار این نوع مظلومیت هستیم که مظلومیت پس از عاشوراست.
فاضل میبدی در توضیح دلایل این تحریفات گفت: قسمت عمدهای از تحریفات به دست حکومتها بوده است اما بخشی از آنها نیز ناشی از جهل مردم بوده است؛ یعنی فساد حکومت و جهالت عمومی دست به دست هم داده تا حقیقت عاشورا را از بین ببرد. زمانی که مروان برای بیعت امام حسین میآید، ایشان در پاسخ می گویند مثل منی با مثل یزید دست بیعت نمیدهد و این جمله در تاریخ اسلام بسیار مهم است. نفرمودند من، گفتند «مثل من»، یعنی این جریان است و به یک فرد خلاصه نمیشود. یعنی دو جریان وجود دارد: یکی ظلم و دیگری عدل و باید به آن توجه داشت.
فاضلمیبدی با بیان اینکه «در زمان حاکمان بنیعباس، قالب عاشورا حفظ شد اما روح آن از بین رفت»، تأکید کرد: توجه داشته باشید، برای مراسم عزاداری هیچیک از ائمه روایات بر مستحب بودن نداریم، اما برای جریان عاشورا روایت داریم؛ چرا؟ زیرا امام حسین(ع) سمبل تقابل عدل در برابر ظلم است، این سمبل باید در تاریخ بشریت باقی بماند.
لعن شخص یزید منجر به نادیده گرفتن جریان عامل عاشورا نشود
وی در پایان سخنان خود همچنین به موضوع لعن یزید اشاره کرد و گفت: در دورهای یک بحث فقهی مطرح شد که میتوان یزید را لعن کرد یا نه؟ هدف از آن، این بود که با شخصی کردن این واقعه جریانسازی که عاشورا به آن نظر داشت کمرنگ شود. در حالی که باید جریانی که یزید به آن تعلق دارد را لعن کرد. حتی غزالی هم تحت تأثیر این شبهه فقهی گفت لعن یزید جایز نیست، در حالی که تنها یک فرد مدنظر نیست، آن جریان مدنظر است.