همه معصومین (علیهم السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا امام زمان (ع) بر مصیبت امام حسین (ع) گریستهاند، تا آنجا که دیدار روی آن حضرت و شنیدن نام مبارکش اشک از دیدگان مبارکشان جاری نموده و از آن به عنوان بزرگترین مصیبت اهل بیت (ع) یاد کردهاند.
1. حضرت رسول (ص) در روز ولادت امام حسین (ع) بعد از قرائت اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ آن جناب، فرزند را در دامنش نهاد و گریست.[1]
2. یکی از گریههای رسول خدا (ص) زمانی بود که جبرئیل بعد از خبر شهادت، خاک سرخی را خدمت حضرت آورد و گفت: حسین (ع) در این زمین به شهادت میرسد. اشرف مخلوقات گریه کردند. جبرئیل عرض کرد: گریه نفرمایید یا رسولالله. خداوند متعال بهزودی بهوسیله قائم شما اهلبیت انتقام او را خواهد گرفت.[2]
3.گریستن حضرت رسول خدا (ص) زمانی که امام مجتبی و سید الشهداء و علی بن ابیطالب و فاطمه زهرا (علیهم السلام) را مشاهده فرمودند.[3]
اما روایات درباره گریههای حضرت رسول (ص) بر ظلمی که بر اهلبیت آن حضرت بعد از او میشود و هرکدام به طریقی به شهادت میرسند و در بلاد دور از هم مدفون میشوند، فراوان است.[4]
4. در حدیثی جبرئیل از شهادت سید الشهدا به ایشان خبر می دهد و برای ایشان از خاک کربلا آوردند و بعد ها حضرت رسول (ص) زمانی که در کربلا توقف فرمودند و ماجرای شهادت و سرهای مقدس و محل دفن را بیان فرمودند مردم گریه کردند.[5]
5. گریه حضرت رسول (ص) زمانی که داخل کوچه به حضرت امیر (ع) فرمودند: حسین را بگیر و آن حضرت او را گرفت. رسول خدا (ص) مواضع مختلف بدن او ازجمله زیر گلو، پیشانی، زیر قلب و لبها و دندانهای او را بوسید و گریست. امام حسین (ع) فرمودند: چرا گریه میکنید؟ فرمود: جای شمشیرها را میبوسم.[6]
6. گریه حضرت رسول (ص) هرگاه امام حسین (ع) را شاد میدید و زمانی که او را ناراحت میدید و هرگاه لباس نو میپوشید.[7]
7. گریه اهلبیت با گریه رسول خدا (ص) هنگامیکه آن حضرت از شهادت هر یک خبر داد.[8]
8. گریه سیدالشهدا (ع) زمانی که امیرالمؤمنین (ع) با فرق شکافته در محراب کوفه افتادند، به اباعبدالله (ع) فرمودند: «یا اباعبدالله، انت شهید هذه الامه» و حضرت سید الشهداء (ع) گریه کردند.[9]
9. گریه زینب کبری (ع) و اهلبیت در شب بیست و یکم ماه رمضان زمانی که حضرت زینب (س) از ماجرای کربلا سؤال کرد. حضرت تأیید فرمودند و اضافه کردند که در همین کوفه با حال اسارت وارد خواهی شد.[10]
10. گریستن امیرالمؤمنین (ع) زمانی که از صفین بازمیگشتند و به کربلا رسیدند. راوی میگوید: آنقدر گریستند که اشک به سینه مبارک جاری شد و ما با آن حضرت گریستیم و ماجرای کربلا را فرمودند و محل شهادت حضرت اباعبدالله (ع) را نشان دادند.[11]
11. گریه حضرت صدیقه طاهره (س) در روز ولادت امام حسین (ع) و بعدازآن، هنگامیکه رسول خدا (ص) خبر شهادت امام حسین (ع) را بیان فرمودند.[12] به مناسبتهای مختلف که جبرئیل میآمد و یا خبری به پدر بزرگوارشان میدادند یا بچهها را میبوسیدند و گریه میکردند، حضرت صدیقه (س) هم گریان بود و موارد آن بسیار زیاد است.
12. زمانی که فاطمه زهرا (س) وارد محشر میشوند و به جایگاه حضرت سید الشهداء نگاه میکنند، هزار نبی و هزار صدیق و هزار شهید و یکمیلیون ملائکه عالیمقام از کروبیان، آن حضرت را در گریستن یاری مینمایند. آن حضرت چنان نالهای میزنند که هیچ ملکی در آسمانها نیست مگر آنکه بر آن حضرت گریان میشود و آخرالامر پیامبر (ص) آن مخدره را ساکت مینمایند.[13]
13. حضرت فاطمه زهرا (س) هنگامیکه میبینند سید الشهداء علیهالسلام بدون سر وارد محشر میشوند و از رگهای گردن آن حضرت خون تازه جریان دارد، چنان نالهای میزنند که اهل محشر به گریه درمیآیند.[14]
14. فردای قیامت حضرت فاطمه (س) به محشر میآیند و پیراهن خونآلود حسین (ع) را به دست میگیرند و میفرمایند: خدایا، بین من و قاتلین پسرم حکم کن.[15]
حضرت وارد محشر میشوند و با گریه سخنانی سوزناک میفرمایند و از خداوند متعال میخواهند فرزندش حسین (ع) را به او نشان دهد. به آن حضرت گفته میشود: به قلب قیامت نگاه کن. هنگامیکه آن حضرت به وسط صحنه قیامت نگاه میکند، فرزندش حسین (ع) را بدون سر میبیند که ایستاده است. نالهای میزند و فریادی برمیآورد: «ای میوه دلم». ملائکه از صیحه آن حضرت بیهوش میشوند و اهل محشر میگویند: خداوند قاتل او را بکشد.
15. گریستن حضرت امیر (ع) در صفین بر سید الشهداء هنگامیکه حضرت سید الشهداء آب را باز کردند و مسلمین از تشنگی نجات یافتند. در آنجا حضرت امیر (ع) گریه کردند و ماجرای کربلا و اسب آن حضرت را بیان فرمودند.[16]
16. گریه حضرت امام حسن مجتبی (ع) بر آن حضرت روزی که سید الشهداء وارد بر حضرت
مجتبی (ع) شد و گریه نمود. امام مجتبی (ع) سؤال کرد: ای اباعبدالله چرا گریه میکنی؟ فرمودند: بر آنچه بر تو روا میدارند؟ امام حسن (ع) فرمودند: مراسمی دهند و کشته شوم ولی «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»! هیچ روزی مانند روز تو نیست؛ و سپس ماجرای کربلا را فرمودند و اینکه آسمان و زمین بر تو گریه خواهد کرد.[17] در روایتی یکدیگر را در آغوش گرفتند و گریستند.[18]
17. گریه سید الشهداء (ع) هنگام خروج از مدینه بهطرف مکه در کنار قبر جدش رسول خدا (ص).
18. گریه امام سجاد (ع) بر آن حضرت بهطوریکه دوران زندگانی حضرت سجاد (ع) همراه با اشک بود. گریههای آن حضرت در نماز و قرائت ادعیه مشهور است ولی عمده اشک آن حضرت بر مصائب سید الشهداء بود و آنچه بر عموها و برادران و عموزادهها و عمهها و خواهرانش گذشته بود. تا آنجا که وقتی آب میآوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارکش جاری میشد و میفرمود: «چگونه بیاشامم درحالیکه پسر پیامبر را تشنه کشتند»؟![19] یا میفرمودند: «چرا نگریم و حال اینکه پدرم را منع کردند از آبی که برای حیوانات وحشی و درندهها آزاد بود»؟[20] و میفرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا (س) را به یاد میآورم گریهام میگیرد.»[21]
امام صادق (ع) به زراره فرمود: جدم علی بن الحسین (ع) هرگاه حسین بن علی را به یاد میآورد آنقدر اشک میریخت که محاسن شریفش پر از اشک میشد و بر گریه او حاضرین گریه میکردند.[22] کسی عرض کرد: آقای من، وقت آن نرسیده که گریه شما تمام شود؟
فرمودند: وای بر تو! یعقوب نبی (ع) دوازده پسر داشت و خداوند یکی از آنها را از او پنهان نمود. موی سر آن حضرت سفید شد و چشمان حضرت از گریه نابینا شد و کمر مبارکش خم شد و حالآنکه میدانست پسرش زنده است؛ ولی من در یک روز پدر و عمو و هفده نفر از خاندانم را دیدم که با بدنهای مجروح و سرهای جدا روی زمین گرم افتاده بودند. چگونه حزن من تمام شود و اشک من پایان پذیرد؟![23]
هنگامیکه امام حسین (ع) خبر شهادت حضرت عباس (ع) را به امام سجاد دادند، آن حضرت آنقدر گریه کرد که غش کرد.[24]
بعد از غارت و آتش زدن خیمهها، بانوان حرم به خیمه حضرت سجاد (ع) روی آوردند. فاطمه دختر امام حسین (ع) میفرماید: برادرم علی بن الحسین (ع) بر رو افتاده بوده و از شدت گرسنگی و تشنگی و مریضی قادر بر نشستن نبود. ما بر او گریه میکردیم و او بر ما میگریست.[25]
هنگامیکه خواهرش حضرت رقیه (س) سر بابا را با دو دستش گرفته بود و ساکت نمیشد و گریه میکرد امام سجاد (ع) خواهر را در آغوش گرفت تا او را ساکت نماید، ولی او گریه میکرد. ناگهان نفس رقیه (س) قطع شد و صدای گریه و ناله زینالعابدین (ع) بلند شد و خرابه یکپارچه اشک و ناله شد.[26]
امام سجاد (ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد درحالیکه روزها روزه و شبها به دعا و مناجات مشغول بود.
وقت افطار یکی از غلامان آن حضرت غذا آورد و عرض کرد: آقای من، میل فرمایید. فرمود: «چگونه میل کنم درحالیکه پسر پیامبر (ص) را در حال گرسنگی کشتند.»[27]
19. امام باقر (ع) در روز عاشورا برای امام حسین (ع) مجلس عزا برپا نموده و بر مصائب آن حضرت گریه میکردند.
در یکی از مجالس عزا با حضور امام باقر (ع) کمیت شعر میخواند. وقتی به اینجا رسید که: «و قتیل بالطف...» امام باقر (ع) گریه زیاد کرده و فرمودند: اگر سرمایهای داشتیم در پاداش این شعرت ای کمیت به تو میبخشیدیم، اما پاداش تو همان دعایی است که رسول خدا (ص) درباره حسان بن ثابت فرمودند که همواره به خاطر دفاع از ما اهلبیت مورد تأیید روحالقدس خواهی بود. [28]
20. گریه امام صادق (ع) به حدی بود که هرگاه اولاد امام حسین (ع) را میدید گریه میکرد[29]
داود رقی میگوید: خدمت حضرت صادق (ع) بودم. حضرت آب طلبیدند و هنگامیکه میل فرمودند دیدم چشمان مبارک حضرت پر از اشک شد و گریستند. سپس فرمودند: «ای داود، خدا قاتل حسین بن علی (ع) را لعنت کند»[30]؛ و در بعضی روایات اول سلام بر حضرت دادند و بعد قاتل حضرت را لعن نمودند.
زید شحام میگوید: امام صادق (ع) به جعفر بن عفان فرمود: به من خبر رسیده است که تو برای امام حسین (ع) نیکو شعر میگویی؟ عرض کرد: بله آقای من. فرمود: پس بخوان. او هم شروع به قرائت اشعار کرد. راوی میگوید: آنقدر حضرت و اطرافیان ایشان گریستند که اشک آن بزرگوار بر محاسن و صورت ایشان جاری شد.[31] کمیت شاعر بر امام صادق (ع) وارد شد و برای آن حضرت شعر و مرثیه خواند. آن حضرت گریه شدیدی نمود و بانوان منزل آن حضرت در پس پرده با صدای بلند گریه و ناله نمودند. ناگاه کنیزی از پس پرده بیرون آمد و کودکی در دامان امام صادق (ع) گذاشت. گریه حضرت بسیار شدید شد و صدای بانوان از پس پرده شدیدتر گشت.[32]
عبدالله بن سنان میگوید: در سالی در روز عاشورا در خدمت آقایم حضرت صادق (ع) شرفیاب شدم. آن حضرت را با رنگ پریده و صورتی محزون مشاهده نمودم درحالیکه اشکهای چشم آن حضرت مانند در بر صورت مبارکش سرازیر بود. عرض کردم: چرا گریه میکنید؟ فرمود: مگر غافلی؟! آیا نمیدانی چه مصیبتی در مثل چنین روزی بر امام حسین (ع) رسیده است؟! عرض کردم: درباره روزه این روز چه میفرمایید؟ فرمود: از خوردن و آشامیدن دوری کن بدون نیت روزه و بعد از نماز عصر به مقداری آب افطار کن. سپس فرمود: چون در این ساعت بود که آب را باز کردند و دست از کشتن برداشتند.[33]
21. گریه امام رضا (ع) در حدی بود که فرمودند: «همانا روز مصیبت امام حسین (ع) پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جاری ساخته است.»[34]
دعبل خدمت حضرت رضا (ع) آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سید الشهداء کلماتی چند فرمودند تا اینکه فرمودند: ای دعبل، کسی که بر مصائب جدم حسین (ع) گریه کند خداوند گناهان او را میآمرزد. آنگاه حضرت رضا (ع) بین حاضرین و خانواده خود پردهای زدند تا بر مصائب امام حسین (ع) اشک بریزند.
سپس به دعبل فرمودند: برای امام حسین (ع) مرثیه بخوان، که تا زندهای تو ناصر و مادح ما هستی. تا قدرت داری از نصرت ما کوتاهی مکن. دعبل در حالتی که اشک از چشمانش میریخت، قرائت کرد:
أفاطم لو خلت الحسین مجدلا
و قد مات عطشانا بشط فرات
صدای گریه امام رضا (ع) و اهلبیت آن حضرت بلند شد.[35]
شخصی از شیعیان از زیارت سید الشهداء برگشته بود و خدمت حضرت رضا (ع) رسیده مقداری از تربت جدش حسین (ع) را برای آن حضرت آورده بود. هنگامیکه امام رضا (ع) تربت جدش سید الشهداء را دید بسیار گریست.[36]
22. گریه امام زمان (ع) در زمان غیبت و ظهور ادامه دارد. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارش سید الشهداء میفرمایند: «یا جداه، اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یاری تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هماکنون هر صبح و شام بر شما اشک میریزم و بهجای اشک در مصیبت شما خون از دیده میبارم و آه حسرت از دل پردرد بر این ماجرا میکشم.
در سوگ تو با سوز درون میگریم
گر چشمه چشم من بخشکد تا حشر
از نیل و فرات و شط فزون میگریم
از دیده بجای اشک خون میگریم
علاقه امام عصر (ع) به اجداد معصومین خویش بیشازاندازه است و مصائب آن بزرگواران مخصوصاً حضرت سید الشهداء همیشه در منظر حضرت است. آن حضرت خطاب به اباعبدالله در زیارت ناحیه مقدسه میفرمایند: «مجالس ماتم برای شما در اعلی علییین بر پا شد و حوریان بهشتی در عزای شما بر سروصورت زدند و آسمان و ساکنانش گریستند.»[37]
امام زمان (ع) در مصیبت جدش عزاداری میکند،همان آقایی که هنگام ظهور شعار اصحاب او و نوشته پرچمشان «یا لثارات الحسین» است.[38]
از موارد حزن حضرت صاحب الأمر (ع) روایت «نور الانوار» فاضل بروجردی است: چون مردم آن حضرت را بعد از ظهور و قتل دشمنان، متهم به بیرحمی و قتل نفس سازند، آن جناب به منبر بالا رود و یک تای نعلین حضرت سید الشهداء را بیرون آورد و فرماید: اگر همه دشمنان را بکشم مقابل بند این نعلین نخواهد شد.
در روایت دیگر میفرماید: اگر همه اهل عالم را بکشم در عوض بند این نعلین نمیشود.[39]
مولایی که وقتی راوی از امام صادق (ع) سؤال میکند: ای فرزند رسول خدا (ص)، فرزندتان حضرت مهدی (ع) بعد از ظهور چند سال زندگی میکنند؟ امام صادق (ع) میفرمایند: چون معرفت امام حسین (ع) در دلها مستقر گردد حضرت قائم رحلت میفرماید.[40]
در زمان رجعت هنگامیکه امام حسین (ع) با بدن به خون آغشته همراه کسانی که با آن حضرت به شهادت رسیدند تشریف میآورند، جدش رسول خدا (ص) همینکه آن حضرت را با این هیئت مشاهده مینمایند میگریند، گریهای که آسمانها و زمین با گریه او میگریند و حضرت صدیقه طاهره (س) چنان ناله جانسوزی از سینه برمیآورند که زمین را زلزله میگیرد و آنچه روی زمین است میلرزد.