آنچه در این مقاله میخوانید:
- عرضه دین به امام معصوم (ع)
- نحوه عرضه دین
- افرادی که دین خود را به امام عرضه کردند:
- عرضه دین به امام زمان (عج) در زمان غیبت
در تاریخ مشاهده میشود که افرادی نزد ائمه اطهار (ع) مراجعه میکردند و دین خود را به آن بزرگواران عرضه میداشتند. این افراد که عموما از شیعیان و اصحاب خاص امام بودهاند، با مراجعه به آن حضرت اعتقادات خود را برای امام بیان میکردند و امام آن را تأیید یا تصحیح میکردند.
علت عرضه دین به امام (ع)
رسول خدا (ص) در طول زندگی خویش، اهل بیت خویش را شاهراه هدایت بشری معرفی کردند و در احادیث بسیاری، رستگاری را مشروط به اعتقاد و تبعیت از ائمه اطهار دانستهاند. ائمه اطهار، جانشینان الهی پیامبر هستند که مانند پیامبر، علم دین و شریعت را میدانند و مردم برای دریافت اعقادات صحیح و تعالیم الهی، باید به آنها مراجعه کنند.
در طول تاریخ شیعیان راستین و پیروان حق و حقیقت همواره گرد امام جمع میآمدند و علاوه بر تبعیت از امام، اعتقادات و معارف الهی را از آن بزرگواران دریافت میکردند.
ائمه اطهار علاوه بر کلاسهای آموزشی به اصحاب خود، افرادی را از اصحاب نزدیک خود به شهرها و کشورهای دیگر میفرستادند تا مردم دیگر مناطق که از درک حضوری امام محرومند، بتوانند تعالیم اسلامی و حقایق الهی را یاد بگیرند و راه هدایت بسته نماند. این افراد عموما قبل از رفتن به آن دیار و تبلیغ راه امام و دین، اعتقادات خود را با امام تطابق میدادند تا مبادا در راه تبلیغ اشتباه کنند و باعث گمراهی گروهی شوند.
گاهی نیز برخی از شیعیان که از بلاد دیگر به حضور امام مشرف میشدند، اعتقادات خود را به امام عرضه میکردند و از امام میخواستند امام اعتقادات آن افراد بررسی کند تا بر راه حقیقت باشند.
نمونههایی از افرادی که اعتقادات خود را به امام عرضه کردند:
عبدالعظیم بن عبدالله حسنی معروف به شاه عبدالعظیم حسنی، از جمله اصحاب خاص امام رضا (ع)، امام جواد (ع) و امام هادی (ع) بودند. مزار مطهر ایشان در شهر ری است. در شأن و منزلت ایشان همین بس که امام هادی (ع) ثواب زیارت ایشان را اینگونه توصیف کردند:
«أَیْنَ کُنْتَ قُلْتُ زُرْتُ الْحُسَیْنَ (ع) قَالَ أَمَا إِنَّکَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِیمِ عِنْدَکُمْ لَکُنْتَ کَمَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ (ع)».[1]
«بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی (ع) را زیارت کرده باشد».
در روایتی، حضرت عبدالعظیم حسنی، اعتقادات خویش را بر امام زمان خویش عرضه میدارد. وی از توحید شروع میکند و صفات خداوند را بیان میدارد. سپس اعتقاد خود به پیامبر اسلام را اعلام میدارد و سپس به مسأله امامت و جانشینی رسول خدا (ص) میپردازد؛ چانشینان پیامبر را یک یک بر میشمارد تا به حضرت هادی (ع) میرسد. حضرت هادی (ع) دو امام بعد خویش یعنی امام حسن عسکری (ع) و حضرت حجت (ع) را نیز به او میشناساند و حضرت عبدالعظیم به وجود آنها و امامت ایشان اقرار میکند. آنگاه او به بیان عقاید خویش درباره معاد و قیامت و مسائل مربوط به آن میپردازد و در پایان به جنبههای علمی و احکام عبادی دین اشاره میکند.
امام هادی (ع) بر عقاید وی مهر تأیید میزند و میفرماید:
«ای اباالقاسم! (کنیه ایشان) به خدا قسم! دینی که خداوند آن را میپسندد، همین است که تو بیان کردی. پس بر آن ثابت و پایدار باش که خداوند تو را در دنیا و آخرت با گفتار استوار (یعنی اعتقاد درست و پایدار) پا بر جا و استوار بدارد». [2]
خالد بن جَریر بجلی، راوى و محدث شیعى در قرن دوم و از اصحاب امام صادق (ع) است. نزد علمای شیعه، این شخص فردی موثق و مورد اعتماد است. [3] ایشان نیز در روایتی خدمت امام صادق (ع) وارد شده و عقاید خود را عرضه کرده است و امام عقاید وی را تأیید کردهاند:
روزی بر حضرت وارد شد و گفت: «من میخواهم دین خود را که بدان پایبندم، برای شما بیان کنم»؛ سپس شروع به بیان عقاید خویش میکند.
امام صادق (ع) خطاب به عمر بن حریث: ای عمرو، به خدا قسم این دین همان دین من و پدران من است که به آن خداوند را در خفا و آشکارا عبادت میکنیم.
او عقاید خویش را از توحید، نبوت و امامت بیان میکند و حضرت وی را تأیید میکند؛ تا اینکه به امامت حضرت میرسد و میگوید: «و گواهی میدهم که خداوند تو را وارث همه ائمه قرار داده است».
در اینجا حضرت فرمود: «بس است و سکوت اختیار کن که گفتار حقی را گفتی و دارای عقاید حقی هستی». [4]
عمرو بن حریث هم از اصحاب امام صادق (ع) بود که دین خود را بر امام عرضه کرد:
عمرو بنحریث نقل میکند که: «خدمت امام صادق (ع) رفتم و عرض کردم: فدایت شوم! آیا اجازه میدهید برایتان شرح دهم آن دینی را که به آن خدا را اطاعت میکنم؟»
حضرت فرمود: «بله، بگو ای عمرو!»
عمرو نیز شروع میکند به بیان آنچه به آن معتقد است؛ وحدانیت، رسالت، معاد، فروع دین، ولایت اهل بیت، همه را مطرح میکند؛ از مبدأ تا معاد. هم اصول و هم فروع را ذکر میکند و بعد هم میگوید: این دین من است که میخواهم به آن زنده باشم و به همین دین بمیرم و خدا را به این دین اطاعت کنم. اینجا امام صادق (ع) میفرماید: «یَا عَمْرُو هَذَا وَ اللَّهِ دِینِی وَ دِینُ آبَائِیَ الَّذِی نَدِینُ اللَّهَ بِهِ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَهِ». «ای عمرو، به خدا قسم این دین همان دین من و پدران من است که به آن خداوند را در خفا و آشکارا عبادت میکنیم». [5]
ابوالجارود، از رجال سیاسی و مذهبی نیمه اول قرن دوم هجری که از او به عنوان یکی از اصحاب امامان باقر (ع) و صادق (ع) و یاد میشود.
ابی الجارود، گویا پیرمردی نابینا و ناتوان بوده است. وی نزد امام باقر (ع) میآید و میگوید: «محل سکونت من با شما فاصله بسیار دارد و میخواهم آنچه را که خدا را به آن عبادت میکنم، برایت بازگو کنم تا آن را به بازماندگان و فرزندانم ابلاغ کنم و آنان را نیز بدان عقاید پایبند سازم».
حضرت میفرماید: «بیان کن!» او عقاید خویش را که مشتمل بر فروغ دین و اصول دین است بیان میکند. [6]
افراد دیگری نیز از اصحاب ائمه نظیر ابراهیم مخارقی، حسن بن زیاد، زکریا بن سابق و... بودهاند که عقاید خود را به امام حاضر خود عرضه کردهاند. برای مطالعه بیشتر به ابتدای جلد 66 بحارالانوار مراجعه کنید.
عرضه دین به امام زمان (عج) در زمان غیبت
یکی از مشکلات ما در زمان غیبت امام معصوم (ع)، نبود دسترسی مستقیم به امام زمان (عج) است. از این رو این امکان برای ما و شیعیان وجود ندارد که نزد امام برسیم و اعتقادات خود را با ایشان محک بزنیم و باورهای خودمان را به ایشان مستقیما عرضه کنیم.
اما روش دیگری که برای ما هم ممکن است و به نوعی عرضه غیر مستقیم اعتقادات است، زیارتهایی است که برای هر کدام از ائمه (ع) صادر شده است. در هر کدام از زیارتنامهها، فرد امام را مخاطب قرار میدهد و گوشهای از اعتقادات صحیح را که از جانب معصوم صادر شده، میخواند و امام را شاهد بر این اعتقاد میگیرد و سپس دعا میکند. به عنوان مثال در زیارت آل یس میخوانیم:
«أُشْهِدُکَ یَا مَوْلَایَ أَنِّی أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ لَا حَبِیبَ إِلَّا هُوَ وَ أَهْلُهُ وَ أُشْهِدُکَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ حُجَّتُهُ وَ الْحَسَنَ حُجَّتُهُ وَ الْحُسَیْنَ حُجَّتُهُ وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ حُجَّتُهُ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى حُجَّتُهُ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّهُ اللَّهِ أَنْتُمُ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ أَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لَا رَیْبَ فِیهَا ...» [7]
در این زیارت امام را به عنوان شاهد میگیریم و اعتقادات صحیح را برایشان میخوانیم.
یکی دیگر از زیارتنامههایی که اعتقادات زیادی را بیان میدارد، زیارت جامعه کبیره است که از مهمترین و کاملترین زیارتنامههای امامان معصوم (ع) است. این زیارتنامه از امام هادی (ع) روایت شده است و در آن اعتقادات مهم و اساسی در باب مقام و جایگاه ائمه معصومین (ع) بیان شده است.
سلام بسیار عالی بود. از این مطلب استفاده ی زیادی کردم. ان شاءالله عاقبت بخیر بشیین.