همه وقتی میرفتند، خودشان را با خانوادهشان معرفی میکردند. با نسبشان. ولی او نمیدانست چه بگوید. او که کسی نبود. نسبی نداشت. یک سیاه پوست غلام زاده! مصمم پا به میدان نهاد و فریاد زد: «امیری حسین و نعم الامیر»
بهترین نسبت را یافته بود و بالاترین شرافت را.
- بازدید: ۶۵۴۵
- شماره مطلب: ۱۲۵۵
همه وقتی میرفتند، خودشان را با خانوادهشان معرفی میکردند. با نسبشان. ولی او نمیدانست چه بگوید. او که کسی نبود. نسبی نداشت. یک سیاه پوست غلام زاده! مصمم پا به میدان نهاد و فریاد زد: «امیری حسین و نعم الامیر»
بهترین نسبت را یافته بود و بالاترین شرافت را.
مطالب برتر سایت
اولین نظر را ارسال کنید