احکامی که به ما رسیدهاند عموما به دو دسته تقسیم میشوند: توقیفی و غیر توقیفی. به طور مثال به ما دقیقا گفتهاند که نماز را چگونه بخوانیم و همهٔ آدابش را بیان کردهاند و ما اجازهٔ تغییر دادن آن را نداریم. به این احکام توقیفی میگویند، ولی برخی از احکام این طور نیست. به عنوان مثال برای دعا کردن ما موظف نیستیم با آداب خاصی این کار را انجام دهیم. به این گونه احکام غیر توقیفی میگویند. از دیگر احکام غیرتوقیفی عزاداری برای اهل بیت و نیز امام حسین (ع) است. ما وظیفه داریم عزاداری کنیم، به هر گونهای که فقط با اساس شرع مخالفت نداشته باشد. ولی با همهٔ این اوصاف اهل بیت به برخی از روشها تصریح نمودهاند، که در ادامه به برخی از این روایات اشاره میکنیم.
روایات شیعه
1. شیخ طوسی از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود:
«چیزی در زدن بر صورت به جز استغفار و توبه نیست، زیرا زنان فاطمی در سوگ حسین بن علی (ع) گریبان چاک داده و به صورت زدند. و بر مثل حسین باید به صورت زده و گریبان چاک داد.»
«لَا شَیْءَ فِی اللَّطْمِ عَلَى الْخُدُودِ سِوَى الِاسْتِغْفَارِ وَ التَّوْبَهِ وَ لَقَدْ شَقَقْنَ الْجُیُوبَ وَ لَطَمْنَ الْخُدُودَ الْفَاطِمِیَّاتُ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلامَ عَلَى مِثْلِهِ تُلْطَمُ الْخُدُودُ وَ تُشَقُّ الْجُیُوبُ»[1]
امام زمان (ع): من صبح و عصر بر تو ندبه میکنم و به جای اشکها بر تو خون میگریم.
2. در زیارت ناحیه مقدسه آمده است:
«زنان چون اسب زخم خورده تو را دیدند... از پشت پردهها بیرون آمدند در حالی که موهای خود را پریشان کرده و بر صورت میزدند و با صدای بلند نوحه میکردند.»
«فَلَمَّا رَأَیْنَ النِّسَاءُ جَوَادَکَ مَخْزِیاً وَ نَظَرْنَ سَرْجَکَ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ نَاشِرَاتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ لِلْوُجُوهِ سَافِراتٍ وَ بِالْعَوِیلِ دَاعِیَات»[2]
3. و نیز در آن زیارت میخوانیم که امام زمان (ع) خطاب به امام حسین (ع) عرض میکند:
«من صبح و عصر بر تو ندبه میکنم و به جای اشکها بر تو خون میگریم.»
«ولأندبنک صباحا و مساءا، ولأبکین علیک بدل الدموع دما»[3]
4. از امام رضا (ع) روایت شده که فرمود:
کلینی به سند خود از جابر نقل میکند که به امام باقر (ع) عرض کرد: جزع چیست؟ حضرت فرمود: «شدیدترین جزع، فریاد و واویلا و صیحه و زدن به صورت و سینه است...»
«إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ أَوْرَثَتْنَا الْکَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَى یَوْمِ الِانْقِضَاءِ»[4] «همانا روز حسین (ع) پلکهای ما را زخم کرده و اشکان ما را ریزان نموده و عزیز ما را در سرزمین کرب و بلا ذلیل کرده است. و غصه و بلا را تا روز قیامت برای ما به ارث گذارده است.»
5. شیخ مفید رحمه الله نقل میکند: چون زینب (ع) اشعار برادرش حسین (ع) را شنید که میگوید:
«یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ»[5]
سیلی به صورت زد و دست برد و گریبان چاک داد و بیهوش شد.
جرجی زیدان: باکی نیست بر شیعه که به جهت کشته شدن حسین (ع) اظهار ظلم کرده، بر او در هر سال بگرید، و گریبان چاک دهد، و با اظهار تأسف بر او به سینه های خود زند؛ زیرا او مظلومانه کشته شد.
6. سیدبن طاووس نقل کرده:
«چون اسیران در بازگشتشان به مدینه به کربلا رسیدند، جابر بن عبداللَّه انصاری را همراه جماعتی از بنی هاشم و مردانی از آل رسول مشاهده کردند که برای زیارت قبر حسین (ع) آمده اند. همگی در یک وقت به هم رسیدند و شروع به گریه و حزن کرده و بر خود میزدند و چنان عزاداری به پا کردند که جگرها را میسوزاند. زنان آن سرزمین نیز با آنان همنوا شده و چند روز عزاداری بر پا کردند.»
«یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ وَ لَمَّا رَجَعَتْ نِسَاءُ الْحُسَیْنِ علیهم السلام وَ عِیَالُهُ مِنَ الشَّامِ وَ بَلَغُوا إِلَى الْعِرَاقِ قَالُوا لِلدَّلِیلِ مُرَّ بِنَا عَلَى طَرِیقِ کَرْبَلَاءَ فَوَصَلُوا إِلَى مَوْضِعِ الْمَصْرَعِ فَوَجَدُوا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیَّ وَ جَمَاعَهً مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ رَجُلًا مِنْ آلِ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ وَرَدُوا لِزِیَارَهِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ فَوَافَوْا فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ تَلَاقَوْا بِالْبُکَاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ وَ أَقَامُوا الماتم [الْمَآتِمَ] الْمُقْرِحَهَ لِلْأَکْبَادِ وَ اجْتَمَعَ إِلَیْهِمْ نِسَاءُ ذَلِکَ السَّوَادِ وَ أَقَامُوا عَلَى ذَلِکَ أَیَّاماً»[6]
7. ابن قولویه نقل کرده که حورالعین در اعلی علیین بر حسین به سینه و صورت زدند.
« وَ فُجِعَتْ بِکَ أُمُّکَ الزَّهْرَاءُ وَ اخْتَلَفَ جُنُودُ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ تُعَزِّی أَبَاکَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أُقِیمَتْ لَکَ الْمَأْتَمُ فِی أَعْلَى عِلِّیِّینَ وَ لَطَمَتْ عَلَیْکَ الْحُورُ الْعِینُ وَ بَکَتِ السَّمَاءُ وَ سُکَّانُهَا وَ الْجِنَانُ وَ خُزَّانُهَا وَ الْهِضَابُ وَ أَقْطَارُهَا وَ الْبِحَارُ وَ حِیتَانُهَا وَ الْجِنَانُ وَ وِلْدَانُهَا»[7]
8. کلینی به سند خود از جابر نقل میکند که به امام باقر (ع) عرض کرد: جزع چیست؟ حضرت فرمود:
«شدیدترین جزع، فریاد و واویلا و صیحه و زدن به صورت و سینه است...»
«أَشَدُّ الْجَزَعِ الصُّرَاخُ بِالْوَیْلِ وَ الْعَوِیلِ وَ لَطْمُ الْوَجْهِ وَ الصَّدْ»[8]
اکنون بعد از نقل روایات شیعه چند روایات از اهل سنت نقل میکنیم. این روایات را به این جهت بیان میکنیم که نشان دهیم این امور با سنت منقول در تاریخ و حدیث ایشان مخالفتی ندارد.
جرجی زیدان میگوید: «شکی نیست که ابنزیاد با کشتن حسین (ع) جرم بزرگی را مرتکب شد که فجیعتر از آن در تاریخ عالم واقع نشده است. و لذا باکی نیست بر شیعه که به جهت کشته شدن حسین (ع) اظهار ظلم کرده، بر او در هر سال بگرید، و گریبان چاک دهد، و با اظهار تأسف بر او به سینه های خود زند؛ زیرا او مظلومانه کشته شد.»
روایات اهل تسنن
1. ابن کثیر نقل کرده که چون اسیران را بر امام حسین (ع) و اصحابش مرور دادند زنان شیون کشیده، به صورت خود زدند و زینب صدا بلند کرد: «یا محمّداه».[9]
چون حسین (ع) کشته شد، ابن عباس مرتّب بر او میگریست تا اینکه چشمانش کور شد این در حالی است که هرگز امام سجاد (ع) که همراهشان بود به عمل آنان اعتراض نکرد.
2. زمانی که امام حسین (ع) در کربلا چنین رجز خواند:
یا دهر افّ لک من خلیل کم لک فی الاشراق و الاصیل
صدا به گوش زینب (ع) رسید. در این هنگام پیراهن خود را چاک داده، بر صورت خود زد و سربرهنه از خیمه بیرون آمد و فریاد برآورد: واثکلاه، واحزناه.[10]
3. از جمله ادله عدم حرمت بر سینه و صورت زدن در سوگ انبیا و اوصیا و فرزندان انبیا، خصوصاً کسانی که بر روی زمین هیچ کس مثل آنان نبوده است، روایتی است که احمد و دیگران به سند صحیح از عایشه نقل کرده اند که گفت: «... [رسول خدا (ص) قبض روح شد]...[11]، آنگاه سر او را بر بالشتی قرار دادم. در این هنگام من با زنان برخواسته و به خود زده و من به صورت خود میزدم...».[12]
محمّد سلیم اسد درباره سند این حدیث میگوید: «این سند صحیح است».[13]
4. مجرد زدن انسان به خودش در مصیبتی که به او وارد شده، دلیلی بر حرمت آن نیست؛ زیرا احمد بن حنبل به سند خود از ابو هریره نقل کرده که شخصی اعرابی نزد رسول خدا (ص) آمد و شروع به زدن به صورت خود کرد و موی خود را میکند و میگفت: من خودم را هلاک شده میبینم. رسول خدا (ص) به او فرمود: چه چیز تو را هلاک نموده است؟! او گفت من در ماه رمضان با همسر خود جماع کردم! حضرت به او فرمود: آیا میتوانی یک بنده آزاد کنی؟[14]
در این حدیث مشاهده میکنیم که پیامبر (ص) بر این کار او اعتراض نکرد و او را از زدن به صورت و کندن مو نهی ننمود.
5. ابن عباس قضیه طلاق پیامبر (ص) و همسران خود را نقل میکند که در آن آمده است: عمر گفت: من بر حفصه وارد شدم در حالی که ایستاده بود و به خود میزد، و همچنین همسران پیامبر نیز ایستاده و به خود میزدند. من به حفصه گفتم: آیا رسول خدا (ص) تو را طلاق داده است؟...[15]
6. سبط بن جوزی میگوید: «چون حسین (ع) کشته شد، ابن عباس مرتب بر او میگریست تا اینکه چشمانش کور شد».[16]
7. جرجی زیدان میگوید: «شکی نیست که ابنزیاد با کشتن حسین (ع) جرم بزرگی را مرتکب شد که فجیعتر از آن در تاریخ عالم واقع نشده است. و لذا باکی نیست بر شیعه که به جهت کشته شدن حسین (ع) اظهار ظلم کرده، بر او در هر سال بگرید، و گریبان چاک دهد، و با اظهار تأسف بر او به سینه های خود زند؛ زیرا او مظلومانه کشته شد»[17]