امشب کسی از کنار کعبه ندا میکند؛ آنانی که خون قلب خویش را پیوسته در راه ما میبخشند و خود را آماده لقاءالله کردهاند، آماده باشند که سپیده دمان کوچ میکنم. انشاءالله!
مردمانی که در طواف به گِرد کعبه، در انتظارِ اِحرام و عَرفات و مَشعر و منی بودند،
سودای رجم شیطان در سر پروراندند و به گِرد خانه چرخیدند.
و گویی نشنیدند، پیش از آنکه آنان را به لقاءالله خواند، حمد کرد پروردگارش را و ستایش نمود او را.
گفت؛ آنچه او بخواهد همان خواهد شد و هیچ قدرتی نیست جز در دست خدا، و درود خداوند بر رسول او. مرگ، همچون گردنبندِ گردن دختران، بر فرزندان آدم آویخته است، و من چه بسیار شیفته دیدار نیاکانم هستم، همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف.
قتلگاهی برای من مقرر شده تا در آنجا فرودآیم. گویی میبینم که در سرزمینی میان نواویس و کربلا، گرگهای حریص، بند بند جسمم را از هم میگسلند تا شکمبهها و اَنبانهای خالی خویش را پُر کنند.
از دورانی که پیش از این به قلم نگاشته شده گریزی نیست و رضایت خداوند رضایت ما اهل بیت است. بر بلای او شکیباییم که او به تمام و کمال پاداش صابران را عطا میکند.
هرگز پارههای تن رسول خدا از او جدا نخواهند شد تا در حریم قدس کبریایی گرد آیند و چشم او به دیدارشان روشن شود و وعدۀ خود را در حقشان وفا کند.
اکنون، آنانی که خون قلب خویش را پیوسته در راه ما میبخشند و خود را آماده لقاءالله کردهاند، آماده باشند که سپیده دمان کوچ میکنم. انشاءالله!
این متن از سلسله متن های «همراه با کاروان حسینی تا اربعین» نوشته «مجتبی فرآورده» است. مجتبی فرآورده تهیه کننده و کارگردان سینما که این روزها در حال ساخت پروژه «ثارالله» است در مجموعه یادداشت هایی که بر روی سایت کرب و بلا منتشر می شود از هشتم ذی الحجه تا اربعین با روایتهایی کوتاه و آزاد وقایع کاروان امام حسین (ع) را روایت میکند.
برای مشاهده سایر متون اینجا را کلیک کنید.