با نگریستن به تاریخ اسلام می‌توان روزهایی را دید که به لحاظ سختی و مصیبت قابل ذکر و اشاره‎پذیر هستند و حتی اهل‌بیت علیهم‌السلام هم از آن روز به‌عنوان روز سخت خود یاد کرده‌اند؛ مانند روز رحلت خاتم‌الانبیاء صلی‌ الله ‎علیه ‎و ‎آله[1]، یا روز شهادت امیر مؤمنان سلام‌ الله‌ علیه[2]، یا روز سقیفه[3] و یا روز عاشورا[4]. اما چرا مصیبت سیدالشهدا علیه‌السلام بزرگ‌ترین مصیبت دانسته و معرفی شده است؟ برای پاسخ به این سؤال لازم است ابتدا مقدمه‌ای ذکر شود.

 

مقدمه: در روایات چنین مواردی وجود دارد به‌عنوان مثال در مورد ضربت امیرالمؤمنین (ع) در روز جنگ خندق آمده است: «لَضَرْبَهُ عَلِیٍّ یَوْمَ‏ الْخَنْدَقِ‏ أَفْضَلُ‏ مِنْ عِبَادَهِ الثَّقَلَیْن‏» چگونه در مورد یک ضربه چنین چیزی ممکن است؟ برای بررسی یک واقعه، نمی‌توان فقط همان واقعه را از سیر تاریخ نگاه کرد؛ بلکه باید به آن به‌صورت یک واقعه از سیر تاریخ نگاه کرد؛ نه به‌تنهایی. برای عدم دور پنداری به حدیث فوق، به روایت ذیل اشاره می‌کنیم:

ربیعه سعدى می‌گوید: نزد حذیفه بن یمان آمدم و گفتم: اى ابوعبدالله! ما از على و مناقب او سخن می‌گوییم و مردم بصره به ما می‌گویند: شما در حقّ على زیاده‌روی مى‏کنید. آیا تو درباره او حدیثى به ما می‏گویى؟ حذیفه گفت: اى ربیعه! درباره على (ع) چه از من می‌پرسی! سوگند به خدایى که جان من در دست اوست، اگر از هنگام برانگیختن محمّد تا روز رستاخیز همه اعمال یاران‏ محمّد (ص) را در کفه‌ای از ترازو نهند و عمل على (ع) را در کفه دیگر، عمل على بر همه اعمال آن‏ها برترى دارد. ربیعه گفت: این سخنى است که کسى بهایى برایش قائل نشود و بر على حملش نکند. حذیفه گفت: اى نادان، چگونه بر على حمل نمی‌شود! کجا بودند ابوبکر و عمرو و حذیفه و همه اصحاب محمّد روزى که عمرو بن عبدود به مبارزه می‌طلبید و همه مردم جز على از مبارزه با او خوددارى کردند و تنها على به مبارزه با او برخاست و از پایش درآورد. سوگند به خدایى که جان حذیفه در دست قدرت اوست، این کار او در آن روز، پاداشى بزرگ‌تر از اعمال همه اصحاب محمّد تا روز رستاخیز دارد.[5]

نظیر چنین سؤالی در مورد آن روایت معروف، در مورد جناب ابوذر هم وارد شده است که: آسمان سایه نینداخته بر کسی راست‌گوتر از ابوذر.[6] آیا بر اساس این روایت می‌توان نتیجه گرفت: ابوذر از ائمه علیهم‌السلام هم بالاتر است؟

فردی از امام صادق (ع) در مورد حدیثی در مورد مقام و مرتبه ابوذر سؤال می‌کند که در آن حدیث آمده است آسمان و زمین کسی را راست‌گوتر از ابوذر به خود ندیده‌ است؛ پس آیا از نظر صداقت، ابوذر از شما «اهل‌بیت» هم بالاتر است؟ حضرت در پاسخ مثال ماه‌های سال را مطرح می‌کنند. سال چند ماه دارد؟ 12. چند تا از آن حرام است؟ 4 تا. آیا ماه رمضان جزو آن‌هاست؟ خیر؛ اما در ماه رمضان شبی هست که از هزار سال بالاتر است؛ اما کسی با ما اهل‌بیت مقایسه نمی‌شود.[7]

از این روایت دو نتیجه را اشاره می‌کنیم: اول اینکه: اگر شما خواستید مقایسه‌ای میان مخلوقات الهی انجام دهید، ما اهل‌بیت بیرون از این مقایسه هستیم. دوم اینکه: ماه مبارک رمضان که مفتخر شده به قرار داده شدن شب قدر -شبی که برتر از هزار شب است- در آن، هرچند جزو ماه‌های حرام نیست اما برترین شب در آن قرار داده شده است. پس مقایسه فضیلت میان چند چیز لزوماً ما را به نتیجه درستی نمی‌رساند و نیاز به بررسی این نکته است که وجه افضلیت آن‌ها چیست.

کشته شدن حجت خدا یعنی محرومیت و نکبت برای انسان‌ها. در این حادثه کسی کشته شد که او پاک مطلق است؛ لذا با کشته شدن او، حقیقت مظلومیت آشکار می‌شود.

پس از ذکر این مقدمه، به سؤال مطرح‌شده می‌پردازیم که آیا اینکه در مورد مصیبت سیدالشهدا (ع) و اصحابشان گفته شده بالاترین و اعظم مصیبات است، اغراق نیست؟ به‌خصوص اینکه اگر به‌دقت به حوادث مصیبت‌بار جهان بنگریم، متوجه می‌شویم که در طول تاریخ بشر حوادثی رخ داده است که کشته‌های بیشتری از آن‌ها به‌جامانده است؛ با این اوصاف چگونه می‌توان حادثه عاشورا را مصیبت‌بارترین حادثه تاریخ خواند؟ و چرا امام باقر (ع) در زیارت عاشورا ماجرای شهادت امام حسین و یارانش را بزرگ‌ترین مصیبت در آسمان‌ها و زمین نامیده و فرموده که بزرگ‌تر و عظیم‌تر از مصیبت امام حسین در آسمان و زمین وجود ندارد؟ (امام باقر در فرازی از زیارت عاشورا چنین فرموده‌اند: «مُصِیبَه مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض»‏: مصیبت عاشورا مصیبتی است که در اسلام و در آسمان و زمین بزرگ‌تر از آن وجود ندارد و به‌طور غیرمستقیم، ادعا شده که در طول تاریخ از این مصیبت بزرگ‌تر وجود ندارد.)

با استفاده از مقدمه‌ای که ذکر شد، حال می‌توانیم مجدداً به این سؤال برگردیم که در مقایسه وقایع وجه برتر بودن و بزرگی یک مصیبت چیست؟ و آیا معیار بزرگی یک واقعه یا مصیبت را فقط تعداد کشته‌شدگان رقم می‌زند؟ کشته شدن یک جراح متخصص و یا یک معتاد بیکار با هم هیچ تفاوتی ندارد؟ آیا قیمت آدم‌ها با هم فرق می‌کند یا خیر؟

گاه پدر یک خانواده مظلومانه کشته می‌شود و همسر و فرزندانش بی‌پناه می‌مانند. گاه یک فرمانده از دنیا می‌رود و لشکریان او بی‌سرپرست می‌مانند. گاه یک عالم از دنیا می‌رود. حال اگر کسی که تمام موجودات به برکت او روزی می‌خورند و باعث برپا ماندن عالم است[8] و هدایت تمام موجودات به اوست مورد تعرض قرار گیرد، چه؟! کسی که خدای متعال هرگونه ناپاکی را از او زدوده.[9] در این حادثه «بزرگ‌ترین حجت خدا» بر روی زمین یعنی امام حسین (ع) به شهادت رسید. کشته شدن حجت خدا یعنی محرومیت و نکبت برای انسان‌ها. در این حادثه کسی کشته شد که او پاک مطلق است؛ لذا با کشته شدن او، حقیقت مظلومیت آشکار می‌شود. او امین خدا بر روی زمین، اسم حسنای الهی، مصباح هدایت و حقیقت هر خیر و معروفی است[10]؛ پس رفتن و به شهادت رسیدن او توسط دشمنان به ظلم و ستم، به‌هیچ‌روی قابل مقایسه با کشته شدن هیچ‌کسی نیست. با توجه به توضیحات داده‌شده، آیا سؤالی باقی می‌ماند که چرا مصیبت سیدالشهدا عظیم‌ترین مصیبت بر روی زمین و آسمان‌ها معرفی شده؟!

 حال این سؤال مطرح می‌شود که چرا روز مصیبت سیدالشهدا (ع) بزرگ‌ترین مصیبت است و روز شهادت امیرالمؤمنین (ع) اعظم مصیبات نشد؟

همین سؤال در زمان امام صادق (ع) از ایشان پرسیده شد و ایشان پاسخ فرمودند:

روز امام حسین علیه السّلام از تمام ایام مصیبتش بزرگ‌تر است؛ زیرا اصحاب کساء که کریم‏ترین مخلوقات و شریف‏ترین آن‌ها نزد خدا بوده پنج‌تن مى ‏باشند؛ پس وقتى نبىّ اکرم (ص) از بین ایشان رحلت کردند، امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین (ع) باقى ماندند؛ پس مردم ایشان را تسلیت مى‏ دادند و وقتى فاطمه سلام‎اللّه‎علیها از بینشان رفتند، مردم امیرالمؤمنین و حسن و حسین (ع) را امر به صبر مى‏نمودند و وقتى امیرالمؤمنین (ع) رفتند، مردم حسنین (ع) را تسلیت مى‏دادند و وقتى امام حسن (ع) از دنیا رفتند، مردم امام حسین (ع) را تسلیت مى ‏گفتند و وقتى ایشان شهید شدند، در اصحاب کساء احدى باقى نمانده بود که مردم به او تسلیت بگویند. پس رفتن امام حسین از دنیا به‌مثابه این بود که تمام اصحاب کساء از دنیا رفته ‏اند؛ چنانچه بقاء آن حضرت همچون بقاء جمیع آن‌ها بود. لذا روز شهادت آن حضرت ازنظر مصیبت، از تمام ایّام بزرگ‌تر است.[11]

در روایات آمده است در روز شهادت امیرالمؤمنین (ع)، جبرئیل نازل شد و فریاد می‌زد: «تَهَدَّمَتْ‏ وَ اللَّهِ‏ أَرْکَانُ الْهُدَى‏»[12] و حال‌آنکه امیرالمؤمنین (ع) یک نفر بود. آیا در هیچ‌کدام از جنگ‌ها و وقایع تاریخی دنیا که تعداد بسیاری در آن‌ها کشته شدند، جبرئیل نازل شد؟ و یا صدایی از آسمان شنیده شد؟ و یا در روز عاشورا، هیچ سنگی از روی زمین برداشته نشد مگر اینکه در زیر آن خون تازه یافت شد.[13] آیا در هیچ‌کدام از وقایع تاریخی چنین پدیده‌ای رخ داده است؟ پس نتیجه می‌گیریم که معیار بزرگ بودن یک واقعه یا مصیبت لزوماً به تعداد افرادی که در آن واقعه شرکت کرده‌اند یا کشته شده‌اند نیست. چنانچه در قرآن کریم در جریان طوفان نوح آمده است:

«وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا وَ لا تُخاطِبْنی‏ فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ‏»[14]: «و زیر نظر ما و [به‏] وحى ما کِشتى را بساز و درباره کسانى که ستم کرده‏اند، با من سخن مگوى, چراکه آنان غرق شدنى‏اند.»

هر که رسول خدا را اذیت کند مورد لعن الهی واقع می‌شود. رسول خدا یک نفر است و هر کسی تا روز قیامت ایشان را اذیت کند، مورد لعن واقع می‌شود.

«فَأَوْحَیْنا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لا تُخاطِبْنی‏ فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ * فَإِذَا اسْتَوَیْتَ أَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ عَلَى الْفُلْکِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی نَجَّانا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ»[15]: «پس به او وحى کردیم که: زیر نظر ما و [به‏] وحى ما کشتى را بساز و چون فرمان ما سررسید و تنور به فوران آمد، پس در آن از هر نوع [حیوانى‏] دو تا [یکى نر و دیگرى ماده‏] با خانواده‏ ات -به‌جز کسى از آنان که حکم [عذاب] بر او پیشى گرفته است- وارد کن، درباره کسانى که ظلم کرده ‏اند، با من سخن مگوى؛ زیرا آن‌ها غرق خواهند شد؛ و چون تو با آنان که همراه تواَند، بر کشتى نشستى، بگو: ستایش خدایى را که ما را از [چنگ‏] گروه ظالمان رهانید.»

 اکثر مردم که از ظالمان بودند، هلاک شدند و خدای متعال مؤمنان را نجات داد. پس تعداد افراد معیار دقیقی برای بزرگ بودن یک واقعه نیست.

و یا در سوره احزاب آمده است: «إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهینا»: «بى ‏گمان، کسانى که خدا و پیامبر او را آزار مى ‏رسانند، خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و برایشان عذابى خفّت ‏آور آماده ساخته است.»[16] هر که رسول خدا را اذیت کند مورد لعن الهی واقع می‌شود. رسول خدا یک نفر است و هر کسی تا روز قیامت ایشان را اذیت کند، مورد لعن واقع می‌شود.

و یا در جریان ناقه صالح چنین آمده: «وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ هذِهِ ناقَهُ اللَّهِ لَکُمْ آیَهً فَذَرُوها تَأْکُلْ فی‏ أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذابٌ أَلیم»:‏ «و به‌سوی [قوم‏] ثمود، صالح، برادرشان را [فرستادیم‏]؛ گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید، براى شما معبودى جز او نیست؛ در حقیقت، براى شما از جانب پروردگارتان دلیلى آشکار آمده است. این، ماده‎شتر خدا براى شماست که پدیده‏اى شگرف است. پس آن را بگذارید تا در زمین خدا بخورد و گزندى به او نرسانید تا [مبادا] شما را عذابى دردناک فرو‎گیرد.»[17] خداوند یک شتر برای قوم صالح می‌فرستد. به افراد امت صالح گفته می‌شود: به این شتر دست نزنید که اگر دست بزنید به شما عذاب الیم نازل می‌شود! برای یک شتر! آن‌ها به شتر الهی امتحان شدند. خداوند به خاطر کشتن این شتر آن‌ها را عقوبت کرد. «فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها»: «و دروغگو خواندند و آن [ماده ‏شتر] را پى کردند و پروردگارشان به [سزاى‏] گناهشان بر سرشان عذاب آورد و آنان را با خاک یکسان کرد.»[18]

«حضرت صالح (ع) صاحب ناقه و حضرت حسین (ع) صاحب عیال و اطفال، صالح صاحب ناقه مبتلا بود به سقیای آن[19] و امام حسین (ع) صاحب عیال و اطفال مبتلا بود به سقیای ایشان، صالح (ع) می‌خواست که یک روز تمام آب از برای ناقه‌اش باشد که دیگری از آن نیاشامد و قومش چند روز راضی شدند و امام حسین (ع) از برای عیال و اطفالش چند مشک آب خواست، مضایقه کردند[20] تا اینکه راضی شد که یک جرعه به طفلش بدهند[21]، یا یک قطره به جگرش برسانند، اما امتناع نمودند.[22] صالح چون ناقه‌اش را پی نمودند، بچه ناقه‌اش ناله‌کنان بر کوه بالا رفت و تا حال کسانی که از آنجا عبور می‌کنند، از آنجا وحشت دارند [23] و امام حسین (ع) چون طفلش را به جهت خواهش آب [روی دست گرفت،] تیر زدند و آن طفل صیحه‎ای زد و روحش از بدن مفارقت نمود، حضرت عرض کرد: خدایا این طفل من در نزد تو کمتر از بچه ناقه صالح نیست، پس از این قوم انتقام بکش و اگر حال صلاح در انتقام نمی‌دانی، پس عوض بهتر عطا کن.[24]»[25]

پس بر اساس آیات قرآن، دانستیم که معیار بزرگ‌تر بودن یک واقعه تعداد نیست بلکه حق و حقیقت بودن آن است بر اساس آنچه خدای متعال قرار داده است و اگر کسی با قرآن کریم انس برقرار کرده باشد و آن‌گونه که توصیه شده‌ایم در آیات آن تدبر نماید، می‌بیند که معیار و ملاک بزرگی یک واقعه نزد خدای متعال با معیارهای بشری متفاوت است؛ همچنان که گاهی یک شتر و فرزندش آیه الهی می‌شوند و مردم آن زمان مجبور به مراعات برخی مسائل در مورد آن‌ها می‌شوند؛ و از سوی دیگر بر اساس روایات نشان دادیم که چرا بزرگ‌ترین مصیبت‌ها مصیبت سیدالشهدا (ع) گفته‌شده که ائمه (ع) خود پاسخ این سؤال را فرموده بودند.