دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
غیرت عشق

جمال حق ز سر تا پاست عبّاس

به‌ یکتایی قسم، یکتاست عبّاس

 

اگر چه زاده‌ی اُمّ‌البنین است

ولیکن مادرش زهراست، عبّاس

آب بقا

حیات آب بقا جز غم تو نیست، حسین!

نمیرد آن که دلش با غم تو زیست، حسین!

 

صفای عمر ابد یافت هر که در غم تو

به قدر یک مژه بر هم زدن گریست، حسین!

 

طاووس خیمه

«هر چند پیر و خسته‌دل و ناتوان شدم»

هر گه نظر به روی تو کردم جوان شدم

 

طاووس خیمه پیش پدر راه می‌روی؟

گفتی اذان و مست من از این اذان شدم

زیارت اربعین

من باغبان باغ به آتش کشیده‌ام

 کاینک به باغ سوخته خود رسیده‌ام

 

تفسیر آیه‌هاى کبیر شهادتم

 تصویر لاله‌هاى به خون در تپیده‌ام

 

تکمیل شهادت

 

من راه قیام تو به اتمام رساندم

 برنامه‌ی خود را به سرانجام رساندم

 

آن عهد که بر عهده من بود، برادر!

 کوشیدم و با صبر به انجام رساندم

اربعین امام حسین (ع)

 

عمّه! این صحرا به چشمم آشنا آید همى

 زین بیابانم گمان کربلا آید همى

 

ساربانا! کاروان را اندکى آهسته ران

 تا نشان از کاروان‌سالار ما آید همى

جوشش خون شهیدان

 

اربعین آمد و خون شهدا می‌جوشد

 باز از خاک بلا، آب بقا می‌جوشد

 

اربعین آمد و شد داغ شهیدان تجدید

 خون به دل‌ها ز عزاى شهدا می‌جوشد

خواهر و قبر برادر

 

بازم هواى کوى تو بر سر فتاده است

 وز ماتمت به جان من اخگر فتاده است

 

عمرم گذشت و وصل تو ممکن نشد مرا

 دیدار ما مگر که به محشر فتاده است؟

اربعین

 

باز اشکم به دیده می‌آید

«بوى گل‌هاى چیده می‌آید»

 

باز از دور، بانگ قافله‌اى

 که به مقصد رسیده می‌آید

زیارت سر و تن

 

ز نینواى تو رفتم، چو نی نوا کردم

 چنان که بادیه‌ها را چو نینوا کردم

 

به هر کجا که نشستم، گریستم ز غمت

 به هر طرف که دویدم، تو را صدا کردم

معتکف قبلۀ راز

 

اى شهیدى که به ایثار تو می‌نازم من!

 آمدم تا عَلَم عشق برافرازم من

 

آمدم با قد خم سایه کنم بر قبرت

 گر به جسم تو نشد سایه بیندازم من

یاس کبود

اى کربلا! به قافله‌ی کربلا ببین

 حال مسافران به درد آشنا ببین

 

ما زائران خون خداییم، کربلا!

 بر کاروان زائر خون خدا ببین

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×