دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
رباعی

میلاد حسین، جان جان است امروز

تزیین، زمین و آسمان است امروز

 

چون بعثت انبیا به او شد تکمیل

میلاد همه پیمبران است امروز

 

رباعی

 

ای کشته که عشق زنده شد از غم تو!

سیراب شده است کعبه از زمزم تو

 

همواره بُوَد پرچم اسلام، بلند

تا باد وزد حسین! بر پرچم تو

رباعی

هر کس که گریست در عزای تو، حسین!

او را برسد لطف خدای تو، حسین!

 

در باغ بهشت هم بُوَد خانه‌ به دوش

هر کس نرود به کربلای تو، حسین! 

 

رباعى

با توبه رهان ز خشم داور خود را

با گریه رسان به حوض کوثر خود را

 

در گریه‌ی برِ حسین اگر اشکت نیست

چون گریه کنندگان درآور خود را

 

رباعى

 

وقتی که حسین یافت میلاد امروز

یزدان درِ لطف تازه بگشاد امروز

 

در عالم قدس یک حسین داشت خدا

کآن را به محمّد و علی داد امروز

 

حماسۀ اسارت

 

روزی که به خون دل، طهارت کردم

آهنگ حماسۀ اسارت کردم

 

هنگام وداع با عزیز دل خویش

رگ‌های بریده را زیارت کردم

گل مجتبی

قاسم، گل مجتبی که دل واله‌ی اوست

ماهی است که نور سرمدی هاله‌ی اوست

 

ما را به ولای حسنت، یا زهرا!

امّید به مهر سیزده ساله‌ی اوست

 

 

نقش نگین: انّ الله بالِغ امره

نقش انگشتر حسین آن کس

که ز نامش قرار می‌آید

 

این حقیقت بُوَد که عالم را

«امر پروردگار می‌آید»

 

 

شب بعد از اربعین

 

امشب دو چشم زینب اگر خواب می‌رود

با اشک چشم و خون جگر خواب می‌رود

 

امّا ز خاطرات جگرسوز کربلا

با اشک و آه و ناله مگر خواب می‌رود

 

کشتۀ غریب

تا بود آفتاب، غبار در تو بود

 ایجاد آن ز نور رخ انور تو بود

 

خواندم چو در مقام و جلالت حدیث‌ها

دیدم هر آن چه بود، گدای در تو بود

 

اربعین

ما جدا از تو چه دیدیم، خدا می‌داند

تا چه دیدیم و شنیدیم، خدا می‌داند

 

این سفر بود چهل روز ولی در این راه

این چهل روز چه دیدیم، خدا می‌داند

 

یعنی حسین

جلوه‌ی صبر خدا در کربلا یعنی حسین

آن که جوشید از رگش خون خدا یعنی حسین

 

آن که ابراهیم هم سرمست از توحید اوست

با هزاران زخم و راضی بر قضا یعنی حسین

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×