دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
جواب کوبنده

زینب آن جلوه‌ی شکیبایی

روح دانایی و توانایی

 

منطقش منطق متین علی

خطبه‌اش خطبه‌های زهرایی

 

سینۀ شکسته

 

ای شمر! بر صحیفه‌ی قرآن نشسته‌ای

گنجینه‌ی خداست که بر آن نشسته‌ای

 

بر جلوه‌گاه علم لدن پا نهاده‌ای

بر بوسه‌گاه ختم رسولان نشسته‌ای

 

سالار اربعین

ای موی پُر ز خون و سیاه تو راز شب!

وی مقتدای من تو به راز و نیاز شب!

 

باور نداشتم من غمگین ز روزگار

کاندر کنار قبر تو خوانم نماز شب

 

سلام بر حسین

 

سلام بر تو و اصحاب باوفات! حسین!

که ریختند سر و جان به خاک پات، حسین!

 

مجاهدان شهیدی که با فداکاریعلم

زدند به صحرای کربلات، حسین!

به حسین

 

قسم به خون شهیدان! به کربلا! به حسین!

خدا به حشر ببخشد گناه ما به حسین

 

طلوع ماه مبارک، مبارکش باشد

کسی که روزه‌ی خود سازد ابتدا به حسین

 

خطبۀ شب عاشورا

 

جانا! ببوس کوی امام غریب را

وآن گه برای خطبه ندا کن خطیب را

 

تا خوانَد او به جمع غلامان این امام

غم‌نامه‌ی شهادت حرّ و حبیب را

چراغ کاروان

 

وقتی که قلب خاتم پیغمبران شکست

از داغ آفتاب، دل آسمان شکست

 

عبّاس بود قافله‌ی عشق را چراغ

دردا! چراغ روشن این کاروان شکست

بوسه باران سنگ‌ها

 

بر سر ببْریده‌ی دور از تنت هر دم سلام!

آفتاب روز کوفه! ماهتاب شام شام!

 

سر به روی نیزه و تن زیر سمّ اسب‌ها

من ندانم مادرت زهرا بگرید بر کدام

احرام اشک

وقتی به سوی دوست، سفر می‌کنیم ما

با نام دوست، زمزمه سر می‌کنیم ما

 

ماه محرّم آمد و ماه عزای او

 ایجاد را به ناله، خبر می‌کنیم ما

 

 

ایثار زینب

 

آنان که رزق عاقل و دیوانه داده‌اند

ما را حواله بر در این خانه داده‌اند

 

پروانه شو که در حرم عشق اهل بیت

پروانه‌ی طواف به پروانه داده‌اند

قرآن ناطقم

 

قرآن ناطقم که چنین پاره‌پاره‌ای

تو خفته‌ای به خاک و مرا نیست چاره‌ای

 

خورشید من ببین که دگر زینب تو را

در هفت آسمان نبُوَد یک ستاره‌ای

محراب شکسته

دردا که گل سوخته‌ام خواب ندارد!

دارد تب و غیر از دل بی‌تاب ندارد

 

او تشنه‌ی آب است، نه لالایی مادر

گهواره دهم تاب و گلم تاب ندارد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×