دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سِرّ سَرِ بریده

چه بر نیزه

چه در طشت خونین ...

 

میراث‌دار ذوالفقار

زمین تا آسمان، غوغاست فردا

چه فردایی‌ست! بی‌همتاست فردا

 

که فردا! با پلیدان در نبردیم

یقین؛ فردا سراسر کُشته گردیم

مِهر جاودانه

خجسته‌باد قدوم تو، ای که بدر تمامی

فروغ دیدۀ ما، مِهر جاودانۀ شامی

 

شکفتی ای گل صبر و شکیب دامن «زهرا»

تو زینبی و چو نام تو نیست نادره نامی

 

اگر پرندۀ جانم سلام من نرساند

«من المبلّق عنّی الی سعاد سلامی»

 

مشک

چه کس گیسوی خون افشانده بر مشک

هزاران تیر را بنشانده بر مشک

 

ببین زینب چه آوردی برایم

هنوزم رد خونش مانده بر مشک

سر به مُهر

حسین من! فدای چشمِ مستت

فدای آن نگاهِ هُو پَرستَت

 

تو رازِ سر به مُهر کائناتی

خدا را معنیِ صوم و صلاتی

آب ناب

حسین ای نازنین! تو آبِ نابی

عطشْ کامان عالم را جوابی

 

تو روح آب و بی‌تو آب؛ مرداب

لبت را قرن‌ها آب است؛ بی‌تاب

سراسر روشنایی

خوشا من! هر چه بودم، هر چه هستم

به ذکرِ یا حسین، ای دوست!  هستم

 

چه مستی؟ آی این مستی غریب است

جز این مستی، همه هستی فریب است

 

نیستان

رفیقان! نینوا میخانۀ ماست

رواقِ شورشِ مستانۀ ماست

 

شفابخش است بوی خاک پاکَش

فدای عاشقانِ سینه چاکش!

تصرُّف

خدایا! این چه سودا، این چه حالی است

که دستانم در این هنگامه خالی است

 

چه دارم غیرِ مُشتی واژه تار

گرفتارم، گرفتارم، گرفتار

زبان لال

فتوحِ روح و رستاخیز جان شد

بیا ای دوست! فصلِ ارغوان شد

 

سفر کن، نوبتِ ذبح عظیم است

بنوشان جرعه‌ها، ساقی کریم است

شهیدپرور

تا مهر فلک صدرنشین خواهد بود

تا ماه و ستاره و زمین خواهد بود

 

در جمع شهیدپروران اوج سخن

از فاطمۀ ام بنین خواهد بود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×