دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
درس صبوری

ای زینب دیگر! که جگرسوخته‌ای

چو لاله ز داغ، رخ برافروخته‌ای

 

تو درس صبوری و فداکاری را

پیداست که از فاطمه آموخته‌ای

 

عطر نفس

 

خورشید به پای تو جبین می‌ساید

وصف تو، بسی برتر از این می‌باید

 

از هر سخن تو، «امّ‌کلثوم»! به حق

عطر نفس پاک علی می‌آید

مکتوم

 

شب قدری و قدرت مانده مکتوم

میان شیعه هم هستی تو مظلوم

فقط نام تو را بردیم گاهی

فدای غربتت! یا «امّ‌کلثوم»!

 

آیینه‌دار

ای آینه دار پنج معصوم!

در بحر عفاف، دُرّ مکتوم

 

پرورده‌ی دامن ولایت

مظلومه‌ی خاندان مظلوم

 

زینب ثانی

 

بانو! زبان­زد است حیایی که داشتی

تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی

 

در آسمان حیدر و زهرا پریده‌ای

مهد کمال بود هوایی که داشتی

 

مرهم زخم

 

شاهد داغ بی‌امان حسین

همدم جان نیمه جان حسین

 

پیش­مرگی به دختران حرم

مرهم زخم کودکان حسین

شمیم کوثر

 

در علم و فضیلت و ادب، دریایی

در عصمت و صبر و حلم بی‌همتایی

 

سجّاده‌ی تو شمیم کوثر دارد

تو آینه‌ی حقیقی زهرایی

 

 

هم سنگر زینب

 

ای زینب دوّم محمّد!

زهرای دگر به بیت احمد

 

چون خواهر خویش، هست زهرا

قرآن علی به دست زهرا

شهر محنت

 

در ورود شام با شمر لعین

این چنین گفت «امّ‌کلثوم» حزین:

 

ما اسیران، عترت پیغمبریم

پرده ­پوشان حریم داوریم

شیرزن

 

«امّ‌کلثوم»! علی را دختر!

زهره را انجمن­ آرا اختر

 

میوه‌ی قلب رسول الله است

چه کس از مرتبه‌اش، آگاه است؟

 

همدم رباب

 

نام بلند خویش به دنیا گذاشتی

با داغ خود غمی روی دل­ها گذاشتی

 

بعد از حسین، قلب پریشان خویش را

در کربلای خون خدا جا گذاشتی

 

ملیکه حوریه‌ها

بانو! میان دشت، هراسان چه می‌کنی؟

دریای صبر، در دلِ طوفان چه می‌کنی؟

 

بانو! شما که از جگرت شعله می‌چکد

دیگر میانِ آتش سوزان چه می‌کنی؟

 

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×