دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
فیض دمادم

مرثیه سر به زانوی ماتم گذاشته

دستی ز غیب، قافیه را «غم» گذاشته

 

شعرم به سمت کرببلا رفت و حُرشدم

دیدم خدا دوباره مَحَلم گذاشته

اشکم به درد بزم عزای حسین خورد

 

ای دستگیر خلق خدا دست‌هایتان

زیباترین جواب دعا دست‌هایتان

 

گفتم در این مسیر گدایی‌تان کنم

شاید رسد به دست گدا دست‌هایتان

به یاد بی کفن کربلا

کسی بدون دلیل از صدا نمی‌افتد

لب کلیم ز سوز دعا نمی‌افتد

 

کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود

به دست بسته شده، از عطا نمی‌افتد

 

اگرچه خاک نشسته به روی لب‌هایت

عقیق، پا بخورد از بها نمی‌افتد

تفسیر بوریا

 

هر نی فغان نای تو را در می‌آورد

آوای ربنای تو را در می‌آورد

 

با اینکه زنده‌ای! چه حریصانه نیزه‌دار

دارد لباس‌های تو را در می‌آورد

 

عباس شد ستارۀ دنباله‌دار تو

 

ای مادر بهشت تو را غصه‌ها شکست

هر بار بی قراری زینب تو را شکست

 

بر سر گرفت چادر زهرا... سکوت کرد

آهی کشید و بغض لبت بی هوا شکست

شعر عاشورایی ملک الشعرای بهار
در حق آل پیمبر جور را یکباره کردی

ای فلک آل علی را از وطن آواره کردی

زان سپس در کربلاشان بردی و بیچاره کردی

 

تاختی از وادی ایمن غزالان حرم را

پس اسیر پنجهٔ گرگان آدمخواره کردی

تا می‌بینید منو بگید: "حسین جان"

 

مردم بهم شیرآفرین نمی‌گن

داره من و میکشه این "نمی‌گن"

ام‌البنین چقد بهم می‌اومد

دیگه بهم "ام البنین" نمی‌گن

شعر عاشورایی عطار نیشابوری
نه فلک را تا ابد مخدوم بود

کیست حق را و پیمبر را ولی

آن حسن سیرت، حسین بن علی

 

آفتاب آسمان معرفت

آن محمد صورت و حیدر صفت

کوتاه سروده
سجده‌های سر به هوا

گفتند اگر خدا تو را می‌خواهد

از جمعِ جهانیان جدا می‌خواهد

 

صد سجده که بر خاک بماند هرگز

یک سجده؛ ولی سر به هوا می‌خواهد ...

کوتاه سروده
زهرای بتول کربلایی زینب

تو مهر قبول کربلایی زینب

زهرای بتول کربلایی زینب

ای وارث نهضت حسین بن علی!

در شام، رسول کربلایی زینب

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×