دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
اقتدا

هر بار که جزر دیده، مدّش کرده

هر راه، به کُفر بود، سدّش کرده

 

پس ماندنِ در مکه حرام است که او

در مرگ هم اقتدا به جدّش کرده

جمع اضداد

آن روز به‌جز ظلمت و بیداد نبود

در دشت به‌غیرِ جمعِ اضداد نبود

 

در مستیِ هلهله سکوتی است عمیق

در خطبۀ تو به‌غیرِ فریاد نبود

عرش نی

خورشید بر این تیره مغاک افتاده است؟

یا بر سر نی آن سر پاک افتاده‌ است؟

 

بر عرش نی از تلاوت او پیداست

هفتاد و دو سوره روی خاک افتاده‌ است

تفسیر خجسته

شوریده‌سری که شرح ایمان می‌کرد

هفتاد و دو فصل سرخ، عنوان می‌کرد

 

با نای بریده نیز بر منبر نی

تفسیر خجسته‌ای ز قرآن می‌کرد

 

نوحۀ باد

خدا به ماه زمین خورده آسمان بدهد

دلی به وسعت دریای بی‌کران بدهد

 

امام مشک و علم را به دست ساقی داد

که مرد را به تمام جهان نشان بدهد

چراغ سخن

درآتشی از آب و عطش سوخت تنت را

در دشت رها کرد تن بی کفنت را

 

پرپر شده بر خاک رها کرد و پراکند

در خاطره‌ها عطر خوش پیرهنت را

تمجید

هر شعر می‌گویم فقط یک مشت تمجید است

در صحت اشعار من بسیار تردید است

 

این بار می‌خواهم روایت واقعی باشد

در هالۀ ابهام، شاعر رو به تهدید است

 

عشق بی‌سر

آن طرف لشکری جنس آهن

غرق نفرت پر از حس تیشه

 

این طرف یاس‌هایی خدایی

در فضایی به صافی شیشه

عرش حق را چو گوشواره، حسین

حمد و شکرِ مزید یکتا را

خالق واهبُ العطایا را

که عطا کرد روزیِ ما را

آفرید آیۀ تولا را

کربلا داد و ذکر مولا را

کوتاه سروده
ارباب شهید

ای نور امید، یا اباعبدالله

قرآن مجید، یا اباعبدالله

 

با خود خبر شهادتت آوردی

ارباب شهید، یا اباعبدالله

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×