دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
خدام بی ادعا

سرتاسر محله‌مان غرق ماتم است

حرف از حسین و زینب و ماه محرم است

 

دیدم میان کوچه جوانی پر از شعور

حی علی الْعزا به لبش بود، غرق شور

 

از محتشم بپرس

آمد محرم و خبرم را ز غم بپرس

از قلب من ز حال و هوای حرم بپرس

 

از منبر و حسینیه و شال و پرچم و

از بیرق و کتیبه و طبل و علم بپرس

 

خیر دو عالم

غم اگر از توست، مردن پای این غم راحت است

سوختن با روضه و با اشک و ماتم راحت است

 

بعد سیصد سال اگر نام حسین آمد وسط

سوی جنت رفتن حوا و آدم راحت است

 

عقیق یمن

امشب بنشین لحظۀ آتش زدنم را

بنشین و ببین بار دگر سوختنم را

 

یکسال برای غمتان لحظه شمردیم

یک آه بکش، چاک زنم پیرهنم را

 

دو عاشق

از ابتدای خلقت، تا انتها حسین است

روح خدا پرستی در انبیا، حسین است

 

هرچه بلاست آقا، یکجا به جان خریده

در امتحان ‌ایمان، قالوا بلی حسین است

 

اسم اعظم

باز فصل عزا و ماتم شد

باز هم موسم محرم شد

 

روزی این دو ماه ما اشک است

گریه بر داغ عشق، مرهم شد

 

پر می‌کشید دل به هوای محرّمت

آقا سلام بر غزل اشک ماتمت

بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت

 

چندی گذشت در غم هجران اشک تو         

پر می‌کشید دل به هوای محرّمت

 

به مناسبت روز حافظ
مس وجود

«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»

آیا شود که روزی ما کربلا کنند؟

 

ما را که بین روضه به آتش کشیده‌اند

فردای حشر وارد دوزخ چرا کنند؟

 

هوای عشق

حال و روزم با عنایات تو بهتر می‌شود

چشم‌هایم در هوای عشق تو تر می‌شود

 

نسبت ما با تو این باشد که در روز جزا

مادرت بر جمع عشاق تو مادر می‌شود

 

ارث حضرت آدم

شادی برای تو، غم عالم برای من

از ماه‌های سال، محرم برای من

 

آوای آسمانی داوود مال تو

خاموشی مقدس مریم برای من

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×