دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کوتاه سروده
بماند...

امان از ماجرای پیکر او

امان از سرگذشت حنجر او

 

تنی ماند و سری بر نیزه‌ها رفت

بماند قصۀ انگشتر او

سلام علی قلب الزینب الصبور
زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست

با دست بسته است، ولی دست بسته نیست

زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست

 

هرچند سربه زیر، ولی سرفراز بود

زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست

 

زینب اسیر نیست، دو عالم اسیر اوست

اورا اسیر قافله خواندن، خجسته نیست

مدح امام حسین (ع)
پسرخواندۀ زمین

قرار بود که با آب و گل عجین بشوی برای اینکه سفالینه‌ای گلین بشوی

 

پیاله‌ای بشوی با شراب‌های مگو و بعد هم‌دهن رب‌العالمین بشوی

خاتم انگشترت عباس شد

 

السلام ای بانوی والا تبار

فاطمه ام‌البنین، روح وقار

 

کوکب برج ولایت نام توست

یک جهان حجب وحیا درجام توست

زبان حال حضرت ام البنین (س)
آب اگر ریخت ز مشک پسرم، شرمنده

خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین

آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین

 

زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت

از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین

زینبا دارم وصیّت با تو من

در دم آخر، علیّ مرتضی

گفت با زینب به صد شور و نوا

 

زینبا، عمرم به پایان آمده

 وعدۀ دیدار جانان آمده

کوتاه سروده
از بغض غدیر، کربلا ویران شد

عمری­ است زمین نینوا غم دارد

در خلوت گونه­‌هاش شبنم دارد

 

از بغض غدیر، کربلا ویران شد

این عرصه‌ هزار ابن ملجم دارد

کوتاه سروده
سخت است

غم بی‌یاوری یارب چه سخت است

برای حضرت زینب چه سخت است

 

بدون دست، با چشمان زخمی

فرو افتادن از مرکب چه سخت است

خدیجه روضه بخوان

گذشته از همه و پشت شوهرش مانده

چه مادرانه به پای پیمبرش مانده

 

درست! سورۀ نسل خدیجه کوته بود

ولی ادامۀ آیات کوثرش مانده

 

نه، داستان خدیجه ادامه خواهد داشت

هنوز سوختن خانه و درش مانده

باغ خاطرات

 

خواب دیدم در این شب غربت

خواب دشتی عجیب و خون آلود

خواب دیدم که پیکرم، خواهر

طمعۀ گرگ‌های وحشی بود

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×