دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حسرت

تکانی خورد مشک و بر زمین افتاد

به راه افتاد اشک و بر زمین افتاد

 

در این مابین خورشید از سر حسرت

به دریا برد رشک و بر زمین افتاد

 

 

آسانِ دشوار

آسان‌تر از آن نیست، ولی ماه محرم

دشوارترین کار جهان، خوردن آب است

 

شکوه ماتم

سرودم از غم دستی که هرگز...

شکوه ماتم دستی که هرگز...

 

خدا قسمت کند بر شانۀ من

بماند پرچم دستی که هرگز...

 

عموی ماه

رها مانده است بر شن‌ها چه دستی!

جدا از پیکر سقا، چه دستی!

 

عموی ماه! بعد از دست‌‌هایت

بگیرد دست بابا را چه دستی؟

 

دست‌‌های مهربان

من و یک درد، یک اندوه رایج

و بیم روز اعلام نتایج

 

بدون دست‌‌های مهربانت

چه خواهم کرد، یا باب‌الحوائج؟

 

حریم یاس

تو می‌‌خواهی پر از اخلاص باشی

نگهبان حریم یاس باشی

 

اگر یار حسینی، می‌‌توانی

برای تشنه‌ها عباس باشی؟

 

خبر مهتاب

پیش از تو کسی خبر ز مهتاب نداد

یک لحظه مرا ر‌هایی از خواب نداد

 

وقتی که تمام دشت له له می‌‌زد

غیر از تو کسی به تشنه‌ها آب نداد

 

مانند تمام رودها

هرگاه عطش آمد و بی تاب شدم

با جرعه‌ای از مشک تو سیراب شدم

 

از شرم و خجالت دو دستت اما

مانند تمام رودها، آب شدم

 

رویای قشنگ آب

با مشک تو رودخانه تطهیر شده

رویای قشنگ آب، تعبیر شده

 

تا مشت به مشت آب برمی‌داری

در دست تو قرص ماه، تکثیر شده

 

شاید میان روضۀ سقّا بیایی

آقا نگاهم مانده بر در تا بیایی

از جاده‌های روشن فردا بیایی

 

دوری تو بغضی نشانده در گلویم

ای کاش می‌شد یا بمیرم، یا بیایی

 

دعای مستجاب

برای آینه بودن که انتخاب شدم

چو ماه مطلع انوار آفتاب شدم

 

مرا هر آینه ذخر الحسین می‌خواندند

دعای فاطمه بودم که مستجاب شدم

 

در رثای حضرت عباس بن علی (ع)

ای حرمت قبلۀ حاجات ما

یاد تو تسبیح و مناجات ما

 

تاج شهیدان همه عالمی  

دست علی، ماه بنی هاشمی

 

ماه کجا، روی دل آرای تو؟

سرو کجا، قامت رعنای تو؟

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×