دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
تقدیم به آستان حضرت رباب (س)
گریۀ بی حساب

تا طفلی می‌گه آب گریه‌م میگیره

من از اسم رباب گریه‌م می‌گیره

 

همیشه وقتی «بابا آب داد»و

می‌خونم تو کتاب گریه‌م میگیره

 

برای حضرت علی اصغر (ع)
آیینۀ روشن

به قربان پیراهن کوچکت به زخم عمیق تن کوچکت

به زخمی که بر دوش بابا شکفت بر اندام بی جوشن کوچکت

آن روز، امروز

آن روز حسین کودکش را بوسید

آن روز گلوی کوچکش را بوسید

 

امروز شنید کودکی ذکر حسین

با یاد علی، عروسکش را بوسید

درس مردانگی

تا ابد جلوه‌گه حق و حقیقت سر توست

معنی مکتب تفویض، علی‌اکبر توست

 

طفل شش ماهه تبسم نکند پس چه کند

آنکه بر مرگ زند خنده، علی‌اصغر توست

نوحۀ باد

خدا به ماه زمین خورده آسمان بدهد

دلی به وسعت دریای بی‌کران بدهد

 

امام مشک و علم را به دست ساقی داد

که مرد را به تمام جهان نشان بدهد

شبیه حسینی و مات تواند

دوباره سرم در هوای شماست

تمام دلم سرسرای شماست

 

به سوی خدا رفتم و دیده‌ام

فقط رد پا، رد پای شماست

 

خدا هم فقط از شما گفته است

گمانم خدا هم خدای شماست

در کاظمین تو حسینی می‌شوم هر روز

یک کوزۀ بی آب، از دریا چه می‌داند

یک مشت خاک، از غربت صحرا چه می‌داند

 

یک سائل بیچاره از آقا چه می‌داند

از چهارده خورشید عقل ما چه می‌داند

الوداع گل سرخ!

گلویت را ببوسم نازدانه

به لحنی تازه سر دادی ترانه

 

در این قابِ غمین، چشم‌ات چه زیباست!

دریغا! عمر گُل کوتاهِ کوتاست

اسرار نهفته

تأسیس کربلا نه فقط بهر ماتم است

دانش‌سرای مکتب اولاد آدم است

 

از خیمه‌گاه سوخته تا ساحل فرات

تعلیم‌گاه رهبر خلق دو عالم است

 

تغزّل ناتمام

غروب تو زود بود

طلوع نابهنگام

سپیدی محض! پاکی سرشار!

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×