دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سورۀ کوثر

دخترا بدون بابا می‌میرن

دخترا بدون بابا آواره

از قدیمیا شنیدم گریه کن

نداره، کسی که دختر نداره

قمر من

نگاه می‌‌کنم از هر طرف به دور و برم

پر است چهرۀ نورانی بنی هاشم

برای خاطر زینب خدا نگه دارد

علی اصغر و عباس و اکبر و قاسم

کجای خیمه لب تشنه نشستی؟

نفس تنگه، چشا خیسه، دلا خون

گرفتار غمیم از غیبت تو

هزار و چارصد ساله غریبیم

پناه ما غریباس هیات تو

کوچه گرد غریب

کوچه گرد غریب این شهرم

بی کسی در غروب می‌دانم

سر بشکسته ام گواهی شد

بارش سنگ و چوب می‌دانم

ای روشنی دیده ز دیده جدا مشو

تشنه‌ترین ولیّ خداوند لایزال

از پیش چشم‌های پر از آب من مرو

ای نفس مطمئنّه که آرام می‌روی

بیچاره می‌شود دل بی تاب من مرو

در دلم شور اربعین افتاد

دههٔ دوم صفر‌ آمد

روی پرچم سیاه چین افتاد

قافله پشت قافله راهی

در دلم شور اربعین افتاد

خاک دیوانگی مجنون‌ها

بغض‌ها دسته دسته می‌لرزند

چمدانی که دست زن مانده

اتوبوسی که بی هوا رفته

چشم‌هایی که بر ترن مانده

جامانده

آه از‌ این روزگار پر حسرت

آه از‌ این سرنوشت، آه از غم

باز دوری دوباره دلتنگی

بازهم بغض و گریۀ نم نم

آفتاب یگانۀ زینب

آمدی خانه‌ام دلم خوش شد

آفتاب یگانۀ زینب

چقدر خوب شد سری زده‎‌ای

دم افطار خانۀ زینب

ام‌المصائب

در برزخ کبود هجوم شراره‌ها  

در پایکوب اسب بر آن پاره پاره‌ها

خورشید صبر، از افق خیمه می‌دود  

تا کهکشان سرخ عروج ستاره‌ها

 

آخرین زائر چشمان عمو

چشم‌هایی که پر از باران بود

تشنگی را به عمو می‌بخشید

باغبان، کوچک، اما یک باغ

لالۀ سرخ به او می‌بخشید

هلال خونین

 

دوش دیدم هلال ماه محرّم

شد نمایان میان ابر سیاهى

 

گفتم این پرچم غم است و مصیبت

وآن سیاهى ز جور چرخ، سپاهى

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×