دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مصحف

 

شاه دین را بود در درج خیام گوهری رخشنده، عبدالله نام

 

مهر خاصی بین این طفل و شه است کنیتش زین ‌رو ابوعبداللَّه است

مصحف

شاه دین را بود در درج خیام

گوهری رخشنده، عبدالله نام

 

مهر خاصی بین این طفل و شه است

کنیتش زین ‌رو ابوعبداللَّه است

 

 

پیام محبوب

 

در ره عشق، عجب شهرت و نامی دارم

هر دم از جانب محبوب، پیامی دارم

 

داستانی است مرا بر سر هر ره‌گذری

بر سر هر گذری، شورش عامی دارم

 

عزای پدر

آتش دشمن چو خیمه‌گاه بگیرد

دامن هر طفل بی‌گناه بگیرد

 

آه یتیمان ز قلب زار برآید

آینه‌ی چرخ، دود آه بگیرد

 

بار عام

 

آسمان‌ها را نخواهد شد ز یاد

مجلس مُستنکر ابن زیاد

 

مجلسی ترتیب، آن بدنام داد

وندر آن بنْشسته، بار عام داد

خطبه‌ها و مویه‌ها

خاست شیون آن زمان از مرد و زن

کوفه شد از ضجّه‌ها، «بیت‌الحَزَن»

 

هر که بر احوال ایشان بنْگریست

پیرهن زد چاک و چون باران گریست

 

ضریح اطهر

 

چون بدان وادی رسیدند آن گروه

گلشنی دیدند با فرّ و شکوه

 

عشق بر پا کرده این خرگاه را

کرده روشن، آفتاب و ماه را

دیدار فرزدق

خود فرزدق گفت: در قُرب حرم

من به حج می‌رفتمی با مادرم

 

ناگهان دیدم حسین و اهل او

آمده از مکّه بیرون کوبه‌کو

 

مهیّای عراق

شد برون از مکّه، روز ترویه

با عیال و اهل بیت زاکیه

 

گفت راوی: دیدم آن سلطان راد

در حرم در نزد کعبه ایستاد

 

اخبار غیب

در یکی منزل چو شاه آمد فرود

در دل شب زینب کبری شنود

 

هاتفی خوانَد به اندوه و کُرَب

این مضامین را به اشعار عرب:

 

اقامت

روز جمعه، سوّم شعبان، نزول

کرد اندر مکّه فرزند رسول

 

شد مقیم کعبه آن مشکات نور

مکّه از نورش شدی «دارالسّرور»

 

روشنی دیده

در دل شب رفت فرزند بتول

با دلی پُردرد در روضه‌یْ رسول

 

از جفای روزگار فتنه‌جو

گریه بگْرفتش همی راه گلو:

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×