بهعنوان سوال اول؛ رسانههای دینی در ایران با چه محدودیتهایی مواجه هستند؟
من معتقدم در پاسخ به این سوال باید در ابتدا تعریف مشخصی از دین ارائه شود. چرا که بخش عمده مشکلاتی که الان در رابطه دین با رسانه میبینیم عمدتا ناشی از همین تعریف نشدن دو مقوله است. به نظر میرسد که تعریف نشدن محدودهها و عدم تدوین مفاهیم دو مقوله باعث شده که اساسا نگاهی که دو طرف یعنی رسانهایها و فعالان دینی به هم دارند کمی با سو تفاهم و عدم درک متقابل همراه باشد.
موانع مهم پیش رو، مفهومی و فکری و اجتماعی است. به هرحال دین یک پدیده اجتماعی است و رسانه هم وظیفهاش رصد کردن و گزارش موضوعات اجتماعی است و وقتی یک فعال رسانهای وارد یک بحث دینی میشود اگر با مفاهیم فکری آن آشنا نباشد و موانع فکریاش برطرف نشده باشد تبعا درک درستی نخواهد داشت.
امروز که قریب به 4 دهه از انقلاب میگذرد و حکومت دینی شکلگرفته است، عمدتا فعالان رسانهای ما درک درستی از مسائل دینی ندارند و متقابلا نهادهای دینی هم نتوانستند ارتباط حرفهای با فعالان رسانهای برقرار کنند و همین باعث شده است در مواقعی ایراداتی در بازتاب و ارائه رسانهای موضوعات دینی داشته باشیم.
به نظر شما چه خلاهای محتوایی درباره حرکت امام حسین (ع) و بازخورد اجتماعی حرکت سیدالشهدا (ع) داشتهایم؟
در مورد اباعبدالله الحسین علیهالسلام و واقعه عاشورا یک نکتهای که قابلتوجه هست این است که در بررسیهای تاریخی، کمتر واقعهای را میبینیم که بهاندازه عاشورا گزارشگر داشته باشد. همچنین در بحث رسانهای حداقل در ایران کمتر واقعه دینی هست که مثل عاشورا بازخورد اجتماعی داشته باشد و قابل مشاهده باشد؛ اما این واقعه به اندازه کافی درک نشده است. چون اساسا نگاه تحلیلی به عاشورا عمر درازی ندارد و نهایتا شاید 60 سال است که این نگاه به عاشورا شکل گرفته و کتابت شده است. به همین میزان خب نگاه رسانهای هم محدودتر است. ما نهایتا گزارشگری تاریخی داشتهایم و تحلیل نداشتهایم؛ بنابراین امروزه میتوان با نگاه تحلیلی به حرکت امام حسین (ع) بحثهای مفهومی و اجتماعی داشت.
شما به عنوان یک فعال رسانهای که در حوزه دین کار میکند به لحاظ تجربه شخصی با چه موانعی مواجه بودهاید؟
در تاریخ فرهنگی کشور ما عموما فعالان دینی از بیان مسائل در مجامع عمومی پرهیز میکنند. این محافظهکاری تا حدودی قابل درک است اما درعینحال باعث میشود خیلی وقتها نتوانیم درک درستی از مفاهیم به دست بیاوریم.
متاسفانه چند مانع عمده در کشور ما برای فعالان رسانهای که در حوزه دین کار میکنند، پررنگتر است. یکی سیاسی شدن تمامی امور است که باعث میشود حتی با یک تابلوی نقاشی هم نتوانید خوب ارتباط برقرار کنید چون شاید نقاش نتوانسته به خاطر تبعات سیاسیاش آنچه را که میخواسته درست پیاده کند. حماسه عاشورا هم همواره به عنوان یک سرمایه اجتماعی مورد استفاده جریانهای مختلف سیاسی قرارگرفته است که مختص ایران هم نیست. همه جریانهای مذهبی از عاشورا استفاده کردهاند و هر چقدر این استفاده زیاد شده محدودیتها و بدفهمیها هم افزایش پیداکرده است. شاید بتوان گفت حساسیتهای کلامی و سیاسی که بر روی این موضوع ایجادشده است یکی از موانع پیش روی فعالان دینی و رسانهای است. به نظرم اگر رسانهها فعالیتشان را افزایش دهند این دو حساسیت کمرنگتر میشود و فضا برای ایجاد یک نگاه فکری عمیق در رسانه شکل میگیرد و رسانهها میتوانند گزارشگری واقعبینانهای از کربلا داشته باشند.
شما در صحبتهایتان به استفاده ابزاری از دین و واقعه عاشورا بخصوص استفادههای سیاسی از آن اشاره کردید، بعضا مواجهه با این آسیب منجر به فردی و معنوی کردن صرف امام حسین (ع) میشود؛ یعنی ابعاد اجتماعی حرکت ایشان نادیده و کمرنگ میشود. شما این را آسیب میدانید یا خیر؟
قطعا این نوع مقابله با استفاده ابزاری از دین و واقعه عاشورا خود آسیب دیگری را ایجاد میکند. نمیتوان حرکت به این عظیمی را فردی و صرفا معرفتی تعریف کرد. چرا که حرکت ایشان ابعاد اجتماعی و سیاسی بسیاری داشته است که امروزه در جوامع به آن نیاز داریم.
اما خب آسیبی که در سوال قبلی به آن اشاره شد تا حدودی ناگزیر است و تنها راه مقابله با آن این است که محققان و تحلیلگران ابعاد مختلف این موضوع را بیشتر منتشر کنند تا حساسیتها کمتر شود.
عملکرد رسانههای ادیان و مذاهب دیگر را در مقایسه با رسانههای ایرانی در این حوزه چطور میبینید؟
این مشکل فقط در حوزه رسانههای دینی نیست. حتی سایتهای خبری و تحلیلی ما هم هیچوقت نتوانستهاند در سطح جهانی مطرح شوند. مشکل زبان دوم در ایران همواره وجود داشته است و به نوعی مردم ایرانی چندان علاقهای به یادگیری زبانهای دیگر ندارند؛ بنابراین وقتی از مترجمی استفاده میشود که با مفاهیم هم چندان آشنایی ندارد نمیتوان رسانه موفقی داشت. از سوی دیگر زبان رسانه در جهان تغییر کرده است و فعالان رسانهای ما باید با این زبان با مخاطب خارجی ارتباط بگیرند.
بحث بعدی شناختن ذائقه مخاطب خارجی است، مثلا همان چیزی که دغدغه یک روستا در عزاداری است اگر عینا همان را ترجمه کنیم جذابیتی برای مخاطب خارجی نداریم.
سوال آخر، در مورد مجموعه فرهنگی زیتون و عملکرد آن چه نظر و پیشنهادی دارید؟
من نزدیک دو سال است که با دوستان زیتون در ارتباط هستم. به نظرم این مجموعه خیلی خوشفکر و خوش ایده است و اگر بخش رسانهای این مجموعه تقویت شود میتواند در دنیا هم حرفی برای گفتن داشته باشد چرا که مخاطب شناسیخوبی در این مجموعه صورت گرفته است.
یکی از رسالتهای «کربوبلا» اطلاعرسانی در حوزه امام حسین علیهالسلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش میدهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاههای مختلف منتشر میکند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده لزوما همان دیدگاه «کربوبلا» نخواهد بود.