● هر زنی که شوهرش مرده باشد پس از گذشتن عده میتواند ازدواج کند. پس چرا شیعیان معتقدند که حق طلاق زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به دست امیر المؤمنین علیه السلام است؟
● زنان پیامبر صلوات الله علیه و علی اهل بیته به بیان صریح قرآن در جایگاه مادر مؤمنین بودهاند. نه به این معنا که به آنان محرماند بلکه یعنی حق ندارند با ایشان ازدواج کنند. قرآن تصریح کرده است که نباید با زنان پیامبر ازدواج کرد.
● ایمان ابوبکر و عمر طوعا بود یا کرها؟ نمیتوان گفت با اکراه بوده است، چرا که در مکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قدرتی نداشتند. اگر هم با اختیار بوده است، چرا شیعیان آنها را لعن میکنند؟
● ایمان آن دو نه از اطاعت بود و نه از اکراه؛ از طمع بود. آن دو با احبار و علمای یهود در ارتباط بودند و با استفاده از علم آنها از سیطرهی پیامبر بر عرب آگاه شدند و به طمع قدرت به پیروی از ایشان پرداختند.
●آیا عمر به واسطهی فتوحاتش واقعا به اسلام خدمت کردهاست؟
● اگر دزدی به خانهی شما بیاید و از بین ده فرش شما نه تا را ببرد و یکی را بگذارد، نمیگویید خدا پدرش را بیامرزد بلکه میگویید خدا لعنتش کند که نه تا را برد. ببینید عمر چه چیزهایی را برده است.
● از امام صادق علیه السلام پرسیدند وادی مقدس که حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام مجبور شدند کفش خود را در آن در آورند کجاست؟ حضرت صلوات الله علیه پاسخ دادند، کربلا بوده است.
● آن شجره پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم بودهاند و آن نور که با حضرت موسی سخن گفت امیر المؤمنین علیه السلام.
● حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام امر شدند تا کفش خویش را در آورند چرا که آنجا زمینی بود که خار مغیلان به پای اهل بیت علیهم السلام وارد شد. آنجا محل زمین خوردن اصحاب امام حسین علیه السلام بوده است.
×
- انسان در میان مخلوقات امتیاز خاصی دارد.
- در حدیث قدسی است که خداوند می فرماید: من خدایی ناشناخته بودم، خلق را خلق کردم تا مرا بشناسند و عبادتم کنند.1
- خداوند همه چیز را برای انسان ها خلق کرده تا خداوند را عبادت کنند.
- انسان از خلقتش تا زمانی که در منزلگاه صدق و حقیقت نزد خداوند برود هفت منزل را طی می کند و در هیچ منزلی توقفی ندارد و همواره رو به رشد است.
- منازل عبارت اند از :
- منزل اول: عالم ذر
- منزل دوم: صلب پدر
- منزل سوم: رحم مادر
- منزل چهارم: عالم دنیا
- منزل پنجم: برزخ
- منزل ششم: روز قیامت که هفتاد اسم در قرآن دارد.
- منزل هفتم: فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر؛ در قرارگاه صدق، نزد پادشاهى توانایند. (سوره قمر، آیه 55)
- در این منزلگاه به هر کسی نامه ی اعمالش را می دهند تا خودش بخواند و خود در جایگاهی که قرار است تا ابد در آنجا قرار گیرد برود.
- در هیچ کدام از منازل هفتگانه توقف نداریم و در هر کدام زمانی برای رشد قرار دارد لذا مرگ هم پایان امر نیست چراکه بعد از مرگ زندگی دیگری آعاز می شود.
- در دنیا فرصتی است تا خداوند ببیند چه کسی بهتر عمل می کند.
- در این دوران درباره ی حضرت رقیه علیها السلام شبهاتی مطرح می کنند.
- اولاً شهرت در فقه حجت است و از قدیم الایام مشهور می باشد که در شام حرمی برای بانویی به نام رقیه وجود داشته است.
- ثانیا حضرت رقیه علیها السلام همراه اسرا تا شام رفتند و وفات ایشان در آنجا سندی است برای آیندگان تا ماجرای اسارت به شام را رد نکنند.(به نقل از آیت الله تبریزی)
- مطلب سوم این که می گویند در کتب قدما مطلبی درباره ی ایشان نیست.
- جواب اول: باید توجه داشت که همه این کتب به ما نرسیده است. برای مثال تنها هشتاد هزار کتاب از کتابخانه علم الهدی در آتش سوخته است.
- جواب دوم: مگر همه ی کتب فعلی را مطالعه کرده اید؟
- در کتاب المنن از عبد الوهاب احمد شافعی یکی از علمای اهل تسنن آمده : در شام حرمی وجود دارد که در آنجا خانمی به نام رقیه بنت الحسین دفن است.
- در کتابی از عماد الدین طبری از علمای تشیع نوشته شده: هنگامی که فرزندان و اهل بیت امام حسین علیه السلام می فرمودند عمه جان پدرمان کجاست؟ ایشان در جواب می فرمایند: به سفر رفته. تا اینکه حضرت رقیه علیها السلام فرمودند عمه جان پدرم کجاست؟ یزید گفت: سر پدرش، حسین را به او بدهید.
------------------------------------------------------
1 -کُنتُ کَنزاً مَخفِیّاً فَأحبَبتُ أن أعرَف فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَی أعرَف. (بحارالأنوار ، ج 84 ، ص 198)
×
- خداوند در عالم ذر از همه پیمان گرفته است.
- پیمان گرفته شده دربارهی توحید،نبوت و امامت بوده است.
- از همهی انبیاء علیهم السلام نیز پیمان گرفته شده است و به این شرط به آنها نبوت داده شده که اولاً به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ایمان بیاورند و ثانیاً ایشان را یاری کنند که این یاری در زمان رجعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رخ خواهد داد.
- در دنیا عده ای به خاطر فراموشی پیمان و عده ای دیگر بخاطر پدرانشان از صراط مستقیم که همان ولایت امیرالمومنین علیه السلام می باشد فاصله می گیرند که البته در آخرت هیچ بهانه ای قابل قبول نیست.
- خداوند روح را پاک و لطیف خلق کرده و آن را به صورت امانت به پدر داده است.
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَهَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً ( احزاب 72)
ما امانت [الهى و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند، و [لى] انسان آن را برداشت راستى او ستمگرى نادان بود. (72)
- پدر این امانت را باید با پاکی خود و خوردن لقمه حلال حفظ کند و آن را به همان صورتی که امانت گرفته به مادر تحویل دهد.
- مادر هم با پاکدامنی خویش این امانت را باید به دنیا بیاورد و با شیر پاک خویش آن را بزرگ کند.
- این روح پاک در مرحله دوم و سوم توسط پدر و مادر تیره می شود به همین دلیل انسان ،ستمگری جاهل خوانده شده.
- یکی از این موارد کوتاهی، لقمه حرام می باشد که باعث سستی در عبادات می شود.
- در تاریخ مثل های فراوانی وجود دارد که این موضوع را به روشنی نشان می دهد.
×
- اگر انسان صفای زمانی را که به دنیا می آید حفظ کند و باز هم روزی خود را از خدا بخواهد همان طور که در کودکی بهترین روزی یعنی شیر مادر، گواراترین غذا، نصیب او می شد؛ بهترین روزی نصیب او خواهد شد
- خداوند برای خلقت حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام به جناب جبرئیل علیه السلام دستور داد که به زمین برود وخاک بیاورد؛ ولی آن قطعه از زمین ،جناب جبرئیل علیه السلام راقسم داد که اورا از زمین جدا نکند و جبرئیل علیه السلام قبول کرد و برگشت. خداوند به اسرافیل علیه السلام و میکائیل علیه السلام دستور فرمود وهمین اتفاق افتاد تا اینکه نوبت به جناب عزرائیل علیه السلام رسید و ایشان خاک را از زمین جدا کردند؛ به همین دلیل خداوند ایشان رامسئول گرفتن جان کرد.
- خواندن دو رکعت نماز در روز و هدیه دادن به جناب عزرائیل علیه السلام ، دم جان دادن اثر دارد و جان دادن را راحت می کند.
- انسان پس از خلق شدن ودمیدن روح در جان او به اقتدار و قیوم بودن خدا ابدی خواهد بود.چون ذات خدا بی نهایت و به طبع آن قرب به خدا بی نهایت است وقتی انسان به بهشت برود دائم در حال صعود خواهد بود.
- قبل از خلقت حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام ، آدم هایی به دوره های 20000ساله، 30000 ساله روی زمین بوده اند که ایمان، توحید و پیغمبر داشتند و در اثر عصیان، طغیان و ...منقرض شدند و خداوند دوباره خلق کرد.
- چهل شبانه روز بر گل حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام باران بارید و سپس روح در آن دمیده شد.بعد از آن خداوند به تمام ملائکه دستور داد که بر حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام سجده کنند و از بین ملائکه جناب اسرافیل علیه السلام زودتر از بقیه سجده و فرمان خدا را اطاعت کرد به همین دلیل مقامشان از بقیه بالاتر است.
- شیطان ازجن است و پس از انقراض نسل قبلی آدم ها به تنهایی روی زمین 2500 سال خدا را عبادت می کرد و به سفارش ملائکه، خداوند او را بالا آورد و بعد از بالا آمدن، شیطان بالاتر از آسمان هفتم 2 رکعت نماز خواند که 6000 سال طول کشید و پس از آن ملک شد به طوری که مورد خطاب خداوند به ملائکه در دستور به سجده قرار می گرفت.
- با توجه به قرآن، خداوند متعال می داند چه کسانی راست و چه کسانی دروغ می گویند که ایمان آوردیم ولی امتحان می کند تا راست و دروغشان به دست خودشان معلوم شود.* پس از سجده نکردن ابلیس هم خداوند فرمود که او کافر بود یعنی کافر بودن اورا از قبل می دانست ولی با این امتحان معلوم شد.
- علت سجده نکردن ابلیس غرور بود و اگر کسی به اندازه دانه خردل کبر در دلش باشد داخل بهشت نمی شود.
- اگر کسی مؤمنی را برای کاری سرزنش کند نمی میرد تا به همان مورد دچار شود. پس از سجده نکردن شیطان و رانده شدن او از در گاه خدا، حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام او را مسخره کرد اما از خداوند به او خطاب رسید که به تو مربوط نیست و می توانم به چشم بر هم زدنی جای شما را عوض کنم.
- خداوند به آدم علی نبینا و آله و علیه السلام و حوا فرمود به بهشت بروند و هرچه می خواهند بخورند جز این گندم ها اما شیطان با قسم دروغ به خدا، آنان را فریب داد و از آن گندم خوردند و خدا آنان را از بهشت بیرون کرد و به زمین آورد.
- پس از سجده نکردن شیطان، خداوند در مورد علت کار او پرسید: تکبر کردی یا از عالی مقامان بودی که امر به سجده نداشتند؟.عالی مقامان که شأنشان از ملائکه بالاتر بود 14 معصوم در سرادق عرش بودند و علت سجده ملائکه به حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام این بود که 14 معصوم در صلب او بودند.( به نقل از تفسیرالبرهان)
-----------------------------------------------------------------------
* أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُون (سوره عنکبوت آیه 2)
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها مىشوند و آزمایش نخواهند شد؟!
وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ (سوره عنکبوت آیه 3)
ما کسانى را که پیش از آنان بودند آزمودیم(و اینها را نیز امتحان مىکنیم)؛ باید علم خدا درباره کسانى که راست مىگویند و کسانى که دروغ مىگویند تحقق یابد!
×
- شمر را در قتله گه، قول شفاعت می دهد
بین چقدر آقایی و لطف و عطا دارد حسین
- برخی از اصول و عقاید را نمی توان با فقه و عقل توجیه کرد.
- جبرئیل علاوه بر قرآن ، کتابی را بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نازل کرد که مأموریت تمام ائمه علیهم السلام در آن نوشته شده بود.1
- برای جریان کربلا، انبیا از حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام تا پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم گریسته اند.
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام به میثم تمار، رُشَید هجری و حبیب بن مظاهر علم تمام اتفاقات و بلایا و مرگ و میرها را تا روز قیامت آموخته بودند.
- کسی که سر جناب حبیب بن مظاهر را برید و در کوفه چرخاند تنها 4 درهم معادل 12 هزار تومان بابت آن گرفت؛ از این ماجرا که امتحان خداوند بوده است باید عبرت گرفت.
- خداوند دو نفر را در قرآن مثال می زند که امتحان یکسانی داشتند اما یکی پیروز شد و دیگری رفوزه: حضرت یوسف علی نبینا و آله و علیه السلام در سوره یوسف و برسیسا در آیه:
کمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَریءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمینَ (سوره حشر-آیه 16)
کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: «کافر شو(تا مشکلات تو را حل کنم)!» امّا هنگامى که کافر شد گفت: «من از تو بیزارم، من از خداوندى که پروردگار عالمیان است بیم دارم!»
- خداوند کسی را که از امتحان او رد شده است، با فرق ،نسبت به کسی که در امتحان قبول شده دوباره می پذیرد ؛ مثل داستان جناب حر.
- سفارش و احادیث ائمه علیهم السلام در مورد وظایف خانم ها چه می باشد؟
- حدود جمعیت جهان قبل از ظهور امام زمان علیه السلام با جنگ و خونریزی از بین می روند؛ به طوری که همه تشنه ظهور امام زمان علیه السلام می شوند.
- امام زمان علیه السلام را زیاد می بینیم ولی از بس در امتحانات خداوند رفوزه شده ایم، ایشان را نمی شناسیم.
- بررسی بعضی از موارد شبهه ناک مقتل و روضه خوانی
..................................................
1-
- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ الْعُمَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ عَلَى نَبِیِّهِ ص کِتَاباً قَبْلَ وَفَاتِهِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ هَذِهِ وَصِیَّتُکَ إِلَى النُّجَبَهِ مِنْ أَهْلِکَ قَالَ وَ مَا النُّجَبَهُ یَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ وُلْدُهُ ع وَ کَانَ عَلَى الْکِتَابِ خَوَاتِیمُ مِنْ ذَهَبٍ فَدَفَعَهُ النَّبِیُّ ص إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ أَمَرَهُ أَنْ یَفُکَّ خَاتَماً مِنْهُ وَ یَعْمَلَ بِمَا فِیهِ فَفَکَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع خَاتَماً وَ عَمِلَ بِمَا فِیهِ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ ع فَفَکَّ خَاتَماً وَ عَمِلَ بِمَا فِیهِ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَى الْحُسَیْنِ ع فَفَکَّ خَاتَماً فَوَجَدَ فِیهِ أَنِ اخْرُجْ بِقَوْمٍ إِلَى الشَّهَادَهِ فَلَا شَهَادَهَ لَهُمْ إِلَّا مَعَکَ وَ اشْرِ نَفْسَکَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَفَعَلَ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع فَفَکَّ خَاتَماً فَوَجَدَ فِیهِ أَنْ أَطْرِقْ وَ اصْمُتْ وَ الْزَمْ مَنْزِلَکَ وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ فَفَعَلَ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع فَفَکَّ خَاتَماً فَوَجَدَ فِیهِ حَدِّثِ النَّاسَ وَ أَفْتِهِمْ وَ لَا تَخَافَنَّ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُ لَا سَبِیلَ لِأَحَدٍ عَلَیْکَ فَفَعَلَ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَى ابْنِهِ جَعْفَرٍ فَفَکَّ خَاتَماً فَوَجَدَ فِیهِ حَدِّثِ النَّاسَ وَ أَفْتِهِمْ وَ انْشُرْ عُلُومَ أَهْلِ بَیْتِکَ وَ صَدِّقْ آبَاءَکَ الصَّالِحِینَ وَ لَا تَخَافَنَّ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ فِی حِرْزٍ وَ أَمَانٍ فَفَعَلَ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَى ابْنِهِ مُوسَى ع وَ کَذَلِکَ یَدْفَعُهُ مُوسَى إِلَى الَّذِی بَعْدَهُ ثُمَّ کَذَلِکَ إِلَى قِیَامِ الْمَهْدِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْه الکافی، ج1، ص: 281و 282
امام صادق (ع) فرمود: به راستى خدا یک نوشته به پیغمبرش فرستاد پیش از آنکه وفات کند و فرمود: اى محمد! این وصیتِ تو باشد به نجیبان از خاندانت، گفت: اى جبرئیل، نجیبان کیانند؟ عرض کرد: امیر المؤمنین و فرزندانش، بر آن نوشته مهرهائى از طلا بود و پیغمبر سر به مهر آن را به امیر المؤمنین (ع) داد و فرمود: یکى از آن مهرها را باز کند و بدان چه در آن است عمل کند، امیر المؤمنین (ع) یکى از آن مهرها را باز کرد و بدان چه در آن بود عمل کرد، سپس آن را به پسرش حسن داد و او هم مهرى را باز کرد و بدان چه در آن بود عمل کرد، سپس آن را به حسین (ع) داد و او مهرى را باز کرد و دید در آن ثبت است که مردمى را براى شهادت بر آور که جز با تو سعادت شهادت ندارند و خود را به خدا عز و جل بفروش، عمل کرد و سپس آن را به على بن الحسین (ع) داد و مهرى را گشود و دید در آن است که: سر به زیر انداز و دم مزن و در خانهات بنشین و پروردگارت را بپرست تا مرگت در رسد و عمل کرد و آن را به پسرش محمد بن على (ع) داد، او مهرى بر گرفت و دید نوشته: براى مردم حدیث بگو و فتوى بده و جز از خدا عز و جل مترس، زیرا أحدى را به تو راه تجاوز نیست، عمل کرد و سپس آن را به پسرش جعفر (ع) داد و دید در آن نوشته: براى مردم حدیث بگو و فتوى بده و علوم خاندانت را منتشر کن و پدران نیکِ خود را تصدیق کن و جز از خدا عز و جل مترس و تو در حرز و امانى، عمل کرد و سپس آن را به پسرش موسى داد و وى آن را به کسى که بعد از او است بدهد و سپس به همین طریق تا قیام مهدى (ع).
- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى کُلِّ إِمَامٍ عَهْدَهُ وَ مَا یَعْمَلُ بِهِ وَ عَلَیْهِ خَاتَمٌ فَیَفُضُّهُ وَ یَعْمَلُ بِمَا فِیه لغیبه للنعمانی، ص: 55
ابى عبد اللَّه (امام صادق) علیه السّلام که فرمود: خداى جلّ اسمه فرمان هر امامى را و وظیفهاى که باید انجام دهد از آسمان فرو میفرستد و بر آن مهرى نهاده پس امام آن مهر را بر میدارد و بر آنچه در آن است رفتار میکند.
×
- روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام.
- مرحوم سید عبد الرازق مقرم در کتاب العباس با 10 دلیل می گوید حضرت عباس علیه السلام معصوم است .
- حضرت ابولفضل علیه السلام در جنگ صفین در حالی که 14 سال بیشتر سن نداشتند هفت پسر ابوشاسا و خودش را به درک واصل کردند ، ابوشاسا یکی از سه نفری است که در تاریخ عرب گفته اند، با هزار سوار برابری می کرده.
- محمد رضاى ارزى بیت زیر را سرود:
«یوم أبو الفضل استجار به الهدى»که معنایش آن بود که روز عاشورا آن روزى بود که امام هدایت حضرت سید الشهدا علیه السلام به ابا الفضل علیه السلام پناه برد. و پس از اینکه آن را سرود به فکر افتاد که شاید این مطلب صحیح نباشد که امام حسین علیه السلام به ابو الفضل علیه السلام پناه برده باشد...!و به همین خاطر دنباله آن را نگفت و از سرودن قصیده خوددارى کرد. و چون شب شد امام حسین علیه السلام را به خواب دید که بدو فرمودند آنچه گفتهاى صحیح است و مصرع دوم را نیز خود آن حضرت گفت و بدان ضمیمه کرد و آن مصرع این است که فرمود: «و الشمس من کدر العجاج لثامها»[در آن روزی که خورشید از تیرگى غبارش نقابى پیدا کرده بود.]
- شب عاشورا امام حسین علیه السلام به یارانشان گفتند هرکسی با من باشد کشته می شود . 1600 نفر رفتند و 42 نفر باقی ماندند .
- آیارأس مبارک حضرت عباس علیه السلام به نیزه نبوده است؟!
×