دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
دو مصیبت

 

گفت: ای به خون تپیده! مکرّم برادرم!

کافتاده‌ای به روی زمین، در برابرم

 

آیا تو آن حسین منی؟ کز شرف نمود

بر دوش خود سوار، تو را جدّ اطهرم

یا لیت!

 

گفتا به ناله کای تن مجروح چاک‌چاک!

آیا تویی حسین؟ «فَیا لَیْتَنی فِداک»!

 

آیا تویی برادر زینب؟ که این ‌چنین

با پیکر برهنه، بَرم خفته‌ای به خاک

گل صدبرگ

زینب رسید بر سر جسم شهید عشق

گویا رسید پیش خدای مجید عشق

 

اِستاد با کمال ادب در حضور حق

بشنید از گلوی بریده، نوید عشق

 

شمع انجمن

فغان! که آن‌ چه نبی سرو داشت، در چمنش

فلک ز تیشه‌ی بیداد کرد ریشه‌کنش

 

فتاد رایت دین بر زمین، چو با رخ مات

به خاک خفت، شه از پشت اسبِ پیل‌تنش

 

سوزن پیکان

 

گذار ساعتی، ای خصم بدمنِش! به مَنَش

کز آب دیده کنم چاره، زخم‌های تنش

 

بده اجازه بَرَم سوی سایه، پیکر او

که آفتاب نسوزد، جراحت بدنش

چشم امید ما

 

این دست ما و دامنت، ای دست کردگار!

دستی به دادخواهی ما، ز آستین برآر

 

در انتقام خون شهیدان تشنه‌کام

چشم امید ما نبُوَد، جز به ذوالفقار

قلم قلم

 

عزم رحیل، چون به سر کوفیان فتاد

از نو، نفیر و غلغله در آسمان فتاد

 

از کینه، خصم، عترت پاک رسول را

بُرد آن چنان که ره به صف کشتگان فتاد

 

تاب زلف

 

آن جسم پاره‌پاره چو در خون تپان فتاد

آتش به خیمه‌گاه وی از هر کران فتاد

 

از سوز آه و ناله‌ی اطفال خشک‌لب

آتش به خیمه‌گاه امام زمان فتاد

کشتۀ بی‌کفن

چون راهشان به مقتل شاه ز‌من فتاد

گردون ز بانگ نوحه، توانش ز تن فتاد

 

مرغان بال‌بسته‌ی صیّاد‌ دیده را

نظّاره بر صنوبر و سرو و سمن فتاد

 

ای پاره‌پاره!

 

ای پاره‌پاره پیکر قرآن! سرت کجاست؟

آه! ای سر بریده! بگو پیکرت کجاست

 

فریاد «وا عطش عطشا» رفته تا کجا

سقّای کودکان تو، آب‌آورت کجاست؟

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×