- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۱/۱۰
- بازدید: ۱۵۰۶
- شماره مطلب: ۹۲۷
-
چاپ
انت ابن البتول یا عباس
"انا ابن الرسول" پاسخ داد:
"انا ابن علی ولی الله"
"انا ابن البتول" ... پاسخ نیست!
در گلوی تو آه حلقه زده
...
انا ابن الرسول ابن بتول
انا ابن الخدیجه الغَرّاء
انا ابن علی ولی الله
اشک در چشم شاه حلقه زده
...
"السلام علیک یا مولا
کاش می شد که آب شد اینجا"
تیر در چشم و مشک بر دندان
ابر بر روی ماه حلقه زده
...
شب به بازو نشانه میگیرد
مشک را مه به شانه میگیرد
آب و آتش زبانه میگیرد
دور شط ذولجناح حلقه زده
...
در شریعه شریعت است ادب
تابع امر حجت است ادب
تشنه لب مست حیرت است ادب
دل برین خانقاه حلقه زده
...
پیکرم را به خیمهها نبرید
شرم دارم ز خواهران شهید
با همین چشم خون فشان قلبم
بر در خیمهگاه حلقه زده
...
بچهها بچهها خداحافظ
غنچههای دعا خداحافظ
شاه آمد به سمت بازویت
سمت زخم کمان ابرویت
تا شب بی قرار گیسویت
دور چشم سیاه حلقه زده
...
دستهایت کجاست ماه حسین
چشمهایت چه شد سپاه حسین
کو علمدار و تکیهگاه حسین
غم در این قتلگاه حلقه زده
...
کمر شاه را شکسته غمت
رونق ماه را شکسته غمت
انت ابن البتول یا عباس
اشک در چشم شاه حلقه زده...
-
ترکیب بند حضرت زینب (س)، بند چهاردهم
او میوزد به حافظۀ تلخ مردهها
طوفان نوح میرسد ای سر سپردهها
طوفان نوح میرسد و سیل میخورد
چون تازیانه بر رخ سیلی نخوردهها
-
ترکیب بند حضرت زینب (س)، بند یازدهم
صد کربلاست زینب و صد کربلا حسین
ستر خداست زینب و خون خدا حسین
با پای دل صبور و وفا دار مانده است
تا پای جان سراسر این راه با حسین
-
ترکیب بند حضرت زینب (س)، بند هشتم
صحرای داغ بود و تن ماهپارهها
خون میچکید از شب بهت ستارهها
یاقوت سرخ؟ جزع یمانی؟ عقیق ناب؟
خون خدافراتر ازین استعارهها
-
ترکیب بند حضرت زینب (س)، بند هفتم
ای زینت پدر، گل عالی تبار عشق
ای وامدار نام شما، اعتبار عشق
آیینۀ تمام نمای شکوه یاس
زیباترین کلام رسا در مدار عشق
خواهر شدی که زخم به مرهم بدل شود
مادر شدی که صبر بیاید به کار عشق
انت ابن البتول یا عباس
"انا ابن الرسول" پاسخ داد:
"انا ابن علی ولی الله"
"انا ابن البتول" ... پاسخ نیست!
در گلوی تو آه حلقه زده
...
انا ابن الرسول ابن بتول
انا ابن الخدیجه الغَرّاء
انا ابن علی ولی الله
اشک در چشم شاه حلقه زده
...
"السلام علیک یا مولا
کاش می شد که آب شد اینجا"
تیر در چشم و مشک بر دندان
ابر بر روی ماه حلقه زده
...
شب به بازو نشانه میگیرد
مشک را مه به شانه میگیرد
آب و آتش زبانه میگیرد
دور شط ذولجناح حلقه زده
...
در شریعه شریعت است ادب
تابع امر حجت است ادب
تشنه لب مست حیرت است ادب
دل برین خانقاه حلقه زده
...
پیکرم را به خیمهها نبرید
شرم دارم ز خواهران شهید
با همین چشم خون فشان قلبم
بر در خیمهگاه حلقه زده
...
بچهها بچهها خداحافظ
غنچههای دعا خداحافظ
شاه آمد به سمت بازویت
سمت زخم کمان ابرویت
تا شب بی قرار گیسویت
دور چشم سیاه حلقه زده
...
دستهایت کجاست ماه حسین
چشمهایت چه شد سپاه حسین
کو علمدار و تکیهگاه حسین
غم در این قتلگاه حلقه زده
...
کمر شاه را شکسته غمت
رونق ماه را شکسته غمت
انت ابن البتول یا عباس
اشک در چشم شاه حلقه زده...
انت ابن البتول یا عباس ، السلام علیک یا اباالفضل العباس