مشخصات شعر

تو یادگار آخرین کربلایى

یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم

از غصۀ جانسوز تو پژمرده گشتیم

 

هر شیعه در دل، حجلۀ داغ تو بسته

سنگینى داغت دل ما را شکسته

 

سوز دلت از سینه‌ات بار سفر ساخت

در سینۀ ما رفت و ما را دیده ‏تر ساخت

 

پنجم امام و هفتمین معصوم هستى

جانم فدایت، پس چرا مسموم هستى؟

 

اى صبر مطلق، گشته‏اى بى تاب از چه؟

اى کشتى عدل خدا، گرداب از چه؟

 

جسم شریفت از چه کم کم آب گشته؟

بنگر که صادق از غمت بى تاب گشته

 

تو یادگار آخرین کربلایى

تو داغدار و دل غمین کربلایى

 

تفسیر دشت کربلا در سینه توست

دل‌ها گرفتار غم دیرینه توست

 

با رفتنت دیگر تو آسوده ز دردى

داغ یتیمى را به صادق هدیه کردى

 

تاریکى صحن تو بر غربت گواه است

شمعى ندارد قبر تو بى بارگاه است

 

اى کاش بر قبرت حرم سازیم امامم

بر گنبدش پرچم بیافرازیم امامم

 

آییم پابوس و تو را زوّار گردیم

ما بى کسان هم لایق دیدار گردیم

 

تو یادگار آخرین کربلایى

یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم

از غصۀ جانسوز تو پژمرده گشتیم

 

هر شیعه در دل، حجلۀ داغ تو بسته

سنگینى داغت دل ما را شکسته

 

سوز دلت از سینه‌ات بار سفر ساخت

در سینۀ ما رفت و ما را دیده ‏تر ساخت

 

پنجم امام و هفتمین معصوم هستى

جانم فدایت، پس چرا مسموم هستى؟

 

اى صبر مطلق، گشته‏اى بى تاب از چه؟

اى کشتى عدل خدا، گرداب از چه؟

 

جسم شریفت از چه کم کم آب گشته؟

بنگر که صادق از غمت بى تاب گشته

 

تو یادگار آخرین کربلایى

تو داغدار و دل غمین کربلایى

 

تفسیر دشت کربلا در سینه توست

دل‌ها گرفتار غم دیرینه توست

 

با رفتنت دیگر تو آسوده ز دردى

داغ یتیمى را به صادق هدیه کردى

 

تاریکى صحن تو بر غربت گواه است

شمعى ندارد قبر تو بى بارگاه است

 

اى کاش بر قبرت حرم سازیم امامم

بر گنبدش پرچم بیافرازیم امامم

 

آییم پابوس و تو را زوّار گردیم

ما بى کسان هم لایق دیدار گردیم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×