مشخصات شعر

عطر ردّ پا

سوختیم از هق هقت، از گریه‌هایت سوختیم

دور از دیدار، امّا در هوایت سوختیم

 

باز با چشمان خود گشتیم دنبال شما

باز گم کردیم عطر ردّ پایت، سوختیم

 

ابن طاووس از مناجات تو در سرداب گفت

رو زدن‌هایت شنیدیم، از دعایت سوختیم

 

می‌چکد از دستمال گریه‌ات خونابه تا

مادرت از هوش رفت، از ‌های‌هایت سوختیم

 

چشم، زخم و چهره سرخ و جامه‌هایت خاکیند

یک دهه شرمنده از حال عزایت سوختیم

 

کربلا یک روز ما را قسمت خود می‌‌کند

کربلا دیدی که از طفلی به پایت سوختیم؟

 

دست‌هامان را گرفته دست‌های یک یتیم

باز هم با روضه‌های مجتبایت سوختیم

 

عطر ردّ پا

سوختیم از هق هقت، از گریه‌هایت سوختیم

دور از دیدار، امّا در هوایت سوختیم

 

باز با چشمان خود گشتیم دنبال شما

باز گم کردیم عطر ردّ پایت، سوختیم

 

ابن طاووس از مناجات تو در سرداب گفت

رو زدن‌هایت شنیدیم، از دعایت سوختیم

 

می‌چکد از دستمال گریه‌ات خونابه تا

مادرت از هوش رفت، از ‌های‌هایت سوختیم

 

چشم، زخم و چهره سرخ و جامه‌هایت خاکیند

یک دهه شرمنده از حال عزایت سوختیم

 

کربلا یک روز ما را قسمت خود می‌‌کند

کربلا دیدی که از طفلی به پایت سوختیم؟

 

دست‌هامان را گرفته دست‌های یک یتیم

باز هم با روضه‌های مجتبایت سوختیم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×