مشخصات شعر

کرببلا شیشه است و اصغر من نور

دیدن شش ماهه که هوار ندارد

طفلک من با شما که کار ندارد

 

بی زره آوردمش که آب بنوشد

اصغر من قصد کارزار ندارد

 

گرچه امیر است بر تمام خلایق

جنگ نمی‌داند و سوار ندارد

 

گردن خود را نشد که سفت بگیرد

گرچه سرش کوچک است و بار ندارد

 

راه نجات شماست بر سر دستم

نعمت آماده انتظار ندارد

 

ناقۀ پیغمبر است مرکبم امروز

خوش‌تر از این باده ناقه بار ندارد

 

یا رب این سیب را که داد به دستم

کرببلا باغ میوه‌دار ندارد

 

ساعد من گرم شد میان خطابه

خون به سرازیری اختیار ندارد

 

مشورت از حرمله چه بود در این بین؟

کشتن یک شیرخواره جار ندارد

 

حمد علی را به روی آب بخوانید

فاتحۀ کربلا مزار ندارد

 

کرببلا شیشه است و اصغر من نور

چاره‌ای این نور جز فرار ندارد

کرببلا شیشه است و اصغر من نور

دیدن شش ماهه که هوار ندارد

طفلک من با شما که کار ندارد

 

بی زره آوردمش که آب بنوشد

اصغر من قصد کارزار ندارد

 

گرچه امیر است بر تمام خلایق

جنگ نمی‌داند و سوار ندارد

 

گردن خود را نشد که سفت بگیرد

گرچه سرش کوچک است و بار ندارد

 

راه نجات شماست بر سر دستم

نعمت آماده انتظار ندارد

 

ناقۀ پیغمبر است مرکبم امروز

خوش‌تر از این باده ناقه بار ندارد

 

یا رب این سیب را که داد به دستم

کرببلا باغ میوه‌دار ندارد

 

ساعد من گرم شد میان خطابه

خون به سرازیری اختیار ندارد

 

مشورت از حرمله چه بود در این بین؟

کشتن یک شیرخواره جار ندارد

 

حمد علی را به روی آب بخوانید

فاتحۀ کربلا مزار ندارد

 

کرببلا شیشه است و اصغر من نور

چاره‌ای این نور جز فرار ندارد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×