- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
- بازدید: ۹۰۹۴
- شماره مطلب: ۷۶۰۸
-
چاپ
نه تنها عید ما، عید حسین است
چه زود از دست ما ماه خدا رفت
مه تسبیح و تهلیل و دعا رفت
مه احیا مه شب زندهداری
مه روزه مه صدق و صفا رفت
مهی که بود از فیض و سعادت
نفس، تسبیح و خواب آن عبادت
مه یا نور و یا قدوس و یارب
شبش از روز و روزش بهتر از شب
خوشا آن روزه داران را که دانم
محبت بود در دل، ذکر، بر لب
به خلوتگاه شب اختر فشاندند
کمیل و افتتاح و ندبه خواندند
سحر بود و مناجات و دعایش
دعاهای لطیف و دلربایش
خوش آنکو داشت خلوت با خداوند
دریغ از لحظههای با صفایش
کجا رفتند شبهای منیرش
چه شد بوحمزه و جوشن کبیرش
چه شبهایی که دل یاد خدا بود
دعا بود و دعا بود و دعا بود
به گوش جان صدای آشنا بود
خوشا آنان که از نو جان گرفتند
دل شب انس با قرآن گرفتند
چه ماهی؟ ماه حی ذوالمنن بود
چه ماهی؟ ذکر حق نقل دهن بود
چه ماهی؟ ماه غفران، ماه رحمت
چه ماهی؟ ماه میلاد حسن بود
چه ماهی دل ز ایمان منجلی بود
علی بود و علی بود و علی بود
مه احیا، مه مولا علی بود
علی شمع دل و دل با علی بود
تو گویی با علی بودیم تا صبح
چه میگویم؟ نفسها یا علی بود
چه شد آوای یارب الکریمش
دعای یا علیّ یا عظیمش
وفا و عشق و ایمان بود این ماه
مگو، شیرینتر از جان بود این ماه
بهشت سبز انس عبد و معبود
بهار ختم قرآن بود این ماه
فروغ روح از بدرش گرفتیم
شرف از لیله القدرش گرفتیم
الاای دوستان عید صیام است
چه بنشستید؟ این عید قیام است
طلوع صبحدم را این روایت
هلال ماه نور این پیام است
خوشا حال تمام روزهداران
که حسرت شد نصیب روزهخواران
ره صدق و صفا پویید امشب
جمال یار را جویید امشب
وضو گیرید با عطر بهشتی
به مهدی تهنیت گویید امشب
خوش آن عیدی که با دلدار باشیم
همه با هم کنار یار باشیم
اگر چه عید فیض و عید نور است
اگر چه عید شوق و عید شور است
اگر چه عید مجد است و سعادت
تمام عیدها روز ظهور است
بدون یار، گل خار است خار است
گل نرگس اگر آید بهار است
الاای شمع بزم آشنایی
ندارد بی تو چشمم روشنایی
دلم خون شد دلم خون از جدایی
گلم، باغم، بهارم کی می آیی
الهی عید بی تو باز گردد
بیا تا عید ما آغاز گردد
تو شمع و قلب ما پروانۀ توست
ندیده عالمی دیوانۀ توست
ندای یا لثارات الحسینت
لوای کربلا بر شانۀ توست
ظهورت عید خلق عالمین است
نه تنها عید ما، عید حسین است
همین است و همین است و همین است
که دیدار تو عید مسلمین است
عزیز دل به آمین تو سوگند
دعای «میثم» دل خسته این است
که فردا جزو یاران تو باشد
دلش باغ و بهاران تو باشد
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
نه تنها عید ما، عید حسین است
چه زود از دست ما ماه خدا رفت
مه تسبیح و تهلیل و دعا رفت
مه احیا مه شب زندهداری
مه روزه مه صدق و صفا رفت
مهی که بود از فیض و سعادت
نفس، تسبیح و خواب آن عبادت
مه یا نور و یا قدوس و یارب
شبش از روز و روزش بهتر از شب
خوشا آن روزه داران را که دانم
محبت بود در دل، ذکر، بر لب
به خلوتگاه شب اختر فشاندند
کمیل و افتتاح و ندبه خواندند
سحر بود و مناجات و دعایش
دعاهای لطیف و دلربایش
خوش آنکو داشت خلوت با خداوند
دریغ از لحظههای با صفایش
کجا رفتند شبهای منیرش
چه شد بوحمزه و جوشن کبیرش
چه شبهایی که دل یاد خدا بود
دعا بود و دعا بود و دعا بود
به گوش جان صدای آشنا بود
خوشا آنان که از نو جان گرفتند
دل شب انس با قرآن گرفتند
چه ماهی؟ ماه حی ذوالمنن بود
چه ماهی؟ ذکر حق نقل دهن بود
چه ماهی؟ ماه غفران، ماه رحمت
چه ماهی؟ ماه میلاد حسن بود
چه ماهی دل ز ایمان منجلی بود
علی بود و علی بود و علی بود
مه احیا، مه مولا علی بود
علی شمع دل و دل با علی بود
تو گویی با علی بودیم تا صبح
چه میگویم؟ نفسها یا علی بود
چه شد آوای یارب الکریمش
دعای یا علیّ یا عظیمش
وفا و عشق و ایمان بود این ماه
مگو، شیرینتر از جان بود این ماه
بهشت سبز انس عبد و معبود
بهار ختم قرآن بود این ماه
فروغ روح از بدرش گرفتیم
شرف از لیله القدرش گرفتیم
الاای دوستان عید صیام است
چه بنشستید؟ این عید قیام است
طلوع صبحدم را این روایت
هلال ماه نور این پیام است
خوشا حال تمام روزهداران
که حسرت شد نصیب روزهخواران
ره صدق و صفا پویید امشب
جمال یار را جویید امشب
وضو گیرید با عطر بهشتی
به مهدی تهنیت گویید امشب
خوش آن عیدی که با دلدار باشیم
همه با هم کنار یار باشیم
اگر چه عید فیض و عید نور است
اگر چه عید شوق و عید شور است
اگر چه عید مجد است و سعادت
تمام عیدها روز ظهور است
بدون یار، گل خار است خار است
گل نرگس اگر آید بهار است
الاای شمع بزم آشنایی
ندارد بی تو چشمم روشنایی
دلم خون شد دلم خون از جدایی
گلم، باغم، بهارم کی می آیی
الهی عید بی تو باز گردد
بیا تا عید ما آغاز گردد
تو شمع و قلب ما پروانۀ توست
ندیده عالمی دیوانۀ توست
ندای یا لثارات الحسینت
لوای کربلا بر شانۀ توست
ظهورت عید خلق عالمین است
نه تنها عید ما، عید حسین است
همین است و همین است و همین است
که دیدار تو عید مسلمین است
عزیز دل به آمین تو سوگند
دعای «میثم» دل خسته این است
که فردا جزو یاران تو باشد
دلش باغ و بهاران تو باشد