- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۱/۰۱
- بازدید: ۱۶۲۶
- شماره مطلب: ۶۶۲۳
-
چاپ
غنچهای بودم و از ساقه شکستند مرا
بردن نام تو هر چند خطر داشت پدر
دخترت عشق تو را مد نظر داشت پدر
ذرهای ترس به دل راه ندادم زیرا
دخترت مثل علمدار جگر داشت پدر
عمه نگذاشت که اطفال تو سیلی بخورند
قافله در همۀ راه سپر داشت پدر
چوب زد بر لب تو تا که مرا زجر دهد
این یزید از دل من خوب خبر داشت پدر
آنقدر زیر لبم ذکر خدا را گفتم
تا که دست از سر لبهای تو برداشت پدر
غنچهای بودم و از ساقه شکستند مرا
ضربۀ دست عدو حکم تبر داشت پدر
بهترین وقت ملاقات خدا نیمه شب است
دخترت وقت سحر قصد سفر داشت پدر
-
گداییکردن امثال حاتم
آنچنانکه بارش باران نمنم دیدنی است
چشم خیس گریهکنهای شما هم دیدنی است
هم نزول حضرت جبریل سوی روضهها
هم گداییکردن امثال حاتم دیدنی است
-
اوج غربت
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
کل معصومین معز المؤمنین در عالماند
قبرشان قبله است حالا بی حرم یا با حرم
-
گدایی کردن حاتم
آنچنان که بارش باران نم نم دیدنی است
چشم خیس گریه کن های شماهم دیدنی است
هم نزول حضرت جبریل سوی روضهها
هم گدایی کردن امثال حاتم دیدنی است
غنچهای بودم و از ساقه شکستند مرا
بردن نام تو هر چند خطر داشت پدر
دخترت عشق تو را مد نظر داشت پدر
ذرهای ترس به دل راه ندادم زیرا
دخترت مثل علمدار جگر داشت پدر
عمه نگذاشت که اطفال تو سیلی بخورند
قافله در همۀ راه سپر داشت پدر
چوب زد بر لب تو تا که مرا زجر دهد
این یزید از دل من خوب خبر داشت پدر
آنقدر زیر لبم ذکر خدا را گفتم
تا که دست از سر لبهای تو برداشت پدر
غنچهای بودم و از ساقه شکستند مرا
ضربۀ دست عدو حکم تبر داشت پدر
بهترین وقت ملاقات خدا نیمه شب است
دخترت وقت سحر قصد سفر داشت پدر