- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۱۵۴۲
- شماره مطلب: ۶۴۰۴
-
چاپ
تکبیر غزل
مینوشم امشب واژهها را از سبویت
پر میشود جام عطش از آبرویت
سجادهات پهن است در محراب، حالا
تر میشود ابیات از آب وضویت
مهر نمازت از کدامین خاک پاک است؟
اینگونه چرخیده است عالم رو به سویت؟
تکبیر میگوید غزل، الله اکبر!
بوی خوش سیب است اینک از گلویت
قد قامتت کرده قیامت عالمی را
در سجده رب العالمین در گفتگویت
تبدار هستم در ورقهای صحیفه
مانند وقتی که تو دیدی روبرویت
مردی کمر خم کرد از داغ برادر
چشم انتظاری ماند آنجا که عمویت ...
-
نام تو علی است
بر دور تو ماه تاب باید بخورد
بر صورت تو نقاب باید بخورد
هفتاد و دو صفحه عشق امضاش تویی
انگشت تو بر کتاب باید بخورد
-
خورشید روی نیزه
بین بازوهای بابا تاب بازی میکند
کودکی که با پدر در خواب بازی میکند
میپرد از خواب میبیند که رویا دیده است
مینشیند با دوچشمش آب بازی میکند
-
دل سنگی
اینجا همه یک دل اند، دل اما سنگ
پر کرده تمام دستهاشان را سنگ
تفریح بزرگ و کوچک شهر یکی است
بر بام و گذر نشانه گیری با سنگ
تکبیر غزل
مینوشم امشب واژهها را از سبویت
پر میشود جام عطش از آبرویت
سجادهات پهن است در محراب، حالا
تر میشود ابیات از آب وضویت
مهر نمازت از کدامین خاک پاک است؟
اینگونه چرخیده است عالم رو به سویت؟
تکبیر میگوید غزل، الله اکبر!
بوی خوش سیب است اینک از گلویت
قد قامتت کرده قیامت عالمی را
در سجده رب العالمین در گفتگویت
تبدار هستم در ورقهای صحیفه
مانند وقتی که تو دیدی روبرویت
مردی کمر خم کرد از داغ برادر
چشم انتظاری ماند آنجا که عمویت ...