مشخصات شعر

کوی دلبر

 

آمد هوای کرببلا باز بر سرم

ای کاروان! گذر کن از آن‌ کوی دلبرم

 

زینب ز شام آمد و بر نینوا رسید

گفتا که ای عزیز‌تر از جان! برادرم!

 

ظلم کدام فرقه برایت دهیم شرح؟

جور کدام عدّه برای تو بشْمرم؟

 

آن ظلم‌ها که بر منِ غم‌دیده می‌رسید

کی بودم این امید که طاقت بیاورم؟

 

ای کاش مرده بودم از آن ظلم کوفیان!

تا من سر شریف تو بر نیزه ننْگرم

 

اطفال خردسال تو را آب و نان نبود

دادم ز پاره‌های دل و دیده‌ی ترم

 

بودی به روی دامن من، مهد نازشان

لیکن خرابه بود همی جا و بسترم

 

چون سایه‌ی سر تو، مرا بود روی سر

از آفتاب چرخ، شکایت کجا برم؟

 

یک مدّتی رُخت به رُخم بود روبه‌رو

چندی به نیزه بود، سرت در برابرم

 

کردی وداع با شه دین، نوگل بتول

آورْد در مدینه شکایت برِ رسول

کوی دلبر

 

آمد هوای کرببلا باز بر سرم

ای کاروان! گذر کن از آن‌ کوی دلبرم

 

زینب ز شام آمد و بر نینوا رسید

گفتا که ای عزیز‌تر از جان! برادرم!

 

ظلم کدام فرقه برایت دهیم شرح؟

جور کدام عدّه برای تو بشْمرم؟

 

آن ظلم‌ها که بر منِ غم‌دیده می‌رسید

کی بودم این امید که طاقت بیاورم؟

 

ای کاش مرده بودم از آن ظلم کوفیان!

تا من سر شریف تو بر نیزه ننْگرم

 

اطفال خردسال تو را آب و نان نبود

دادم ز پاره‌های دل و دیده‌ی ترم

 

بودی به روی دامن من، مهد نازشان

لیکن خرابه بود همی جا و بسترم

 

چون سایه‌ی سر تو، مرا بود روی سر

از آفتاب چرخ، شکایت کجا برم؟

 

یک مدّتی رُخت به رُخم بود روبه‌رو

چندی به نیزه بود، سرت در برابرم

 

کردی وداع با شه دین، نوگل بتول

آورْد در مدینه شکایت برِ رسول

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×