مشخصات شعر

بستند...

به روی چشم اباالفضل خواب را بستند

سه روز پیش که بر خیمه آب را بستند

 

دو تا علی که گرفتند کوفیان از ما

خیال کرد که زینب حساب را بستند

 

علی‌اصغر فرضی ز دست او افتاد

به زور چونکه دو دست رباب را بستند

 

نخست سنگ پراندند سوی چشم حسین

سپس به دست رقیه طناب را بستند

 

به دست تیغ سرت را ورق ورق کردند

سپس عمود زدند و کتاب را بستند

 

بستند...

به روی چشم اباالفضل خواب را بستند

سه روز پیش که بر خیمه آب را بستند

 

دو تا علی که گرفتند کوفیان از ما

خیال کرد که زینب حساب را بستند

 

علی‌اصغر فرضی ز دست او افتاد

به زور چونکه دو دست رباب را بستند

 

نخست سنگ پراندند سوی چشم حسین

سپس به دست رقیه طناب را بستند

 

به دست تیغ سرت را ورق ورق کردند

سپس عمود زدند و کتاب را بستند

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×