- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۱۳
- بازدید: ۱۱۹۴
- شماره مطلب: ۲۶۸۹
-
چاپ
سیب و یاس
باز بویی عجیب میآید
بوی دردی غریب میآید
یاس پر کرده است علقمه را
پس چرا بوی سیب میآید؟
خیمۀ کیست این که دارد از آن
بوی «اَمَّن یُجیب» میآید
کربلا جُلجتای مریمیات
عیسیات بر صلیب میآید
مثل گلها شده است، آخر خون
به حسینت عجیب میآید
کاش زهرا نبیند این سو را
دارد آن نانجیب میآید
آه فرزند آب، قدری صبر
مادرت عَنقریب میآید
-
آبروداری
چشم اگر امسال را هم آبروداری کند
گریه میخواهد مرا از هرچه خود، عاری کند
هرکسی اینجا هنر کرده است، با اشک آمده است
کاش پلک از این هنرها پردهبرداری کند
-
راه عاشقی
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
سر پیری عجب شوری است در چشمانت ای مومن!
جوان بودن به ظاهر نیست، باید دل جوان باشد
-
امام پریها
حیا به دست تو آموخت دلبریها را
و آمدی که امامت کنی پریها را
بیا ببین زنی از نسل کربلا، زینب
چنان تو کرده ادا حقّ خواهریها را
خطیب خطبۀ غربت، رضای خفته به قم
بگیر دست دل پای منبریها را
-
قشلاق عشق
ای از تبار عاطفه ضامن شو، از چنگ هر چه حادثه آهو را
قشلاق عشق کوی بهارانت، ای جَلد کرده هر چه پرستو را
ماه شب چهارده عصمت، در چاه رفته یوسف سامرّا
دنیا تمام دیدۀ یعقوب است، از عالمی دریغ مکن سو را
سیب و یاس
باز بویی عجیب میآید
بوی دردی غریب میآید
یاس پر کرده است علقمه را
پس چرا بوی سیب میآید؟
خیمۀ کیست این که دارد از آن
بوی «اَمَّن یُجیب» میآید
کربلا جُلجتای مریمیات
عیسیات بر صلیب میآید
مثل گلها شده است، آخر خون
به حسینت عجیب میآید
کاش زهرا نبیند این سو را
دارد آن نانجیب میآید
آه فرزند آب، قدری صبر
مادرت عَنقریب میآید