دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
هرکه از خود گذرد در سفر کرببلاست

چشم من محفل اشک و غم و اندوه و عزاست

در حسینیۀ دل، هیئت عشق تو به پاست

 

مَحرَم روضۀ تو مُحرِم بیت الله است

تا ابد پرچم سرخ حرمت قبله نماست

 

مردی که معنای کلامش را نفهمیدند

نامحرمان راز قیامش را نفهمیدند

رمز قیام و اوج نامش را نفهمیدند

 

هفت آسمان در نای خود آوای غربت داشت

مردی که معنای کلامش را نفهمیدند

 

کوتاه سروده
هم روز رسیده بود هم شب شده بود

 

منظومۀ دهر نامرتب شده بود

هم روز رسیده بود هم شب شده بود

 

خورشید برادرم! توکه می‌رفتی

انگار غروب عمر زینب شده بود

شایستۀ زیارت شش گوشه نیستم

لبریز آه و ندبه و غم گریه می‌کنم

دلتنگم و به یاد حرم گریه می‌کنم

 

شایستۀ زیارت شش گوشه نیستم

این روزها به حال خودم گریه می‌کنم

 

 

در کربلا شکسته شد آئینۀ علی

در راه عشق مقصد آئینه ها یکی ست

میعادگاه و قبلۀ اهل ولا یکی ست

 

در سیر خلق، راه وصال خدا یکی ست

یعنی حقیقت نجف و کربلا یکی ست

این روزها حسین مرا زخم می‌زند

ما گریه می‌کنیم تمامی سال را

کامل نمی‌کنیم به جز این کمال را

 

خورشید جلوه زار معانی است پیش خلق

چشمی که سرکشد قدحی زآن جمال را

کوتاه سروده
گله‌های حسین

پیامبر گله‌ها را گوش می‌کند

حسین بر می‌شمارد:

اول: نامه‌ها ..

دوم: خیمه‌ها ..

سوم: ..

بغض پیامبر می‌شکند

انگشتت کو؟!

کوتاه سروده
دشمنان قرآن

پدر

قرآن ساکت را

بر نیزه کرد

و پسر

قرآن ناطق را ...

تحویل سال سوختگان از محرّم است

زلفت زپیچ و تاب فزونش طناب شد

یک حلقه ده که قلب گلوی من آب شد

 

یک قطره اشک بهر تو بحر طویل گشت

یک ذره از فضیلت تو صد کتاب شد

گریه را بر قد تو می‌کنم ای یار عزیز

عاشقان جمع که باشند خدا می‌آید

جان من هیچ مگویید صدا می‌آید

 

ما که از خویش برفتیم ز بس مست شدیم

یار را زود بگویید کجا می‌آید

حلقه‏‌ها نقش عقیق یمنش را بردند

بادها عطر خوش سیبِ تنش را بردند زخم‌ها لالۀ باغ بدنش را بردند

نیزه‏‌ها بر عطشش قهقهه سر مى‏‌دادند خنده‏‌ها خطبۀ گرم دهنش را بردند

 

کوتاه سروده
سری که آشناست

آن سر را

سال‌ها پیش دیده بود

بین دو سجده

بر شانه پیامبر سوار بود

و امروز بر نیزه

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×