دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
دختر شیر خدا

شبیه حسرت پروانه‌هاست  این بانو

سفیر واقعۀ کربلاست این بانو

 

کم است واژۀ بانو برای تعریفش

که اسوۀ همۀ مردهاست این بانو

لذت دیدار

من دربه‌در پنجره‌‌فولادم و دیری‌ست

بین من و آن پنجره دیوار زیاد است

 

گندم به کبوتر بدهم، شعر بگویم

آخر چه کنم؟ در حرمت کار زیاد است

موج نی

دشت، تشنه، خیمه، تشنه، قمقمه، تشنه

از عرق‌ریز خجالت، علقمه، تشنه

 

آن طرف خار و خسی تا خرخره سیراب

این طرف گل‌های باغ فاطمه (س)، تشنه

شاهی ولی غریب‌ترین شاه عالمی

شاه منی که مونس هر سال و هر دمی

شاهی ولی غریب‌ترین شاه عالمی

 

باران اشک، اذن ورود حریم توست

در هر کویر علت باران نم‌نمی

 

حیرت نکن از اینکه خرابم مقابلت

آخر همان که از ته دل دوست دارمی

انگار که کهکشان به خاک آمده است

آن اسب سپید، سرخناک آمده است

از جنگل تیغ، سینه‌چاک آمده است

سرها بر روی نیزه‌ها می‌تابند

انگار که کهکشان به خاک آمده است

ما را نمانده است دگر وقت گفتگو

ما را نمانده است دگر وقت گفتگو تا درد خویش با تو بگوییم مو به مو

 

خون، گوشواره‌ها زده بر گوشهایمان صد بغض مانده جای گلوبند در گلو

بهشت روی زمین

روز ازل که نقشۀ عالم درست شد

با اذن مادرت گل آدم درست شد

 

نامت نشست بر لب زهرا و گریه کرد

آهی کشید فاطمه و غم درست شد

جعفر خدا

مردی غروب کرد وقتی افق شکست

خورشید دیگری جای پدر نشست

 

او یک امام بود هر چند بی قیام

او یک رسول بود، جبریل شاهد است

به اشتیاق شما

آن کس که از برای خدا سینه می‌زند

اصلاً بـه اشتیـاق شمـا سینه می‌زند

 

تنهـا خـدا ز کنه دلم گشتـه با خبر

کاین عبد روسیاه چرا سینه می‌زند!

شهید ظهر تشهٌد

کجاست کعبه اگر مسجد الحرام تویی تو

قسم به کرب‌و‌بلا، حج من، تمام تویى تو

 

همه نمازى و نیت، قیامِ توست قیامت

شهید ظهر تشهّد تویى؛ سلام، تویى تو

اولین آرزویم هست همانی باشم...

هر که با خاک درت کام لبش بردارد

از همان کودکیش چشم به کوثر دارد

 

اولین آرزویم هست همانی باشم

که به لب، نام تو تا لحظۀ آخر دارد

غیبت طولانی شما

تقصیر ماست غیبت طولانی شما

بغض گلوگرفتۀ پنهانی شما

 

بر شوره‌زار معصیتم گریه می‌کنید

جانم فدای دیدۀ بارانی شما

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×