دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ماه عرب

روشن‌تر است این پسر از ماه صورتش

گردن کشیده ماه خودش هم به رویتش

 

ماه رجب به ماه عرب چشم دوخته

معلول خیره ست به دقت به علتش

 

آفتاب روز و ماهتاب شب

خالقم اگر مواظب من است

صاحب الزمان مراقب من است

 

جامع المقدمات روی اوست

کسب دوری‌اش مکاسب من است

 

امتحان دیگر

در نقشه‌ها کوفه مکان دیگری دارد

در شهر سامرا نشان دیگری دارد

 

رفته علیّ دیگری در خیبری دیگر

تاریخ در نقلش بیان دیگری دارد

 

ماه پر بازتاب

گرفته‌اند ز روی تو انشعاب زیاد

که ماه بودن تو داشت بازتاب زیاد

 

اگر به سن اباالفضل می‌رسیدی تو

یقین به سینه نمی‌‌زد دگر رباب زیاد

 

جمع پریشان

پس از حسین چگونه حیات داشته باشد؟

چگونه در دل طوفان ثبات داشته باشد؟

 

کسی که کرببلا رو به چشم دیده و مانده

گمان نمی‌کنم اصلا وفات داشته باشد

 

طوفان طعنه

در گیر و دار قائله زینب اگر نبود

شلاق بود و سلسله، زینب اگر نبود

 

می‌داد زجر، زجر دو چندان رقیه را

آن شب میان قافله زینب اگر نبود

 

طلایه‌دار

کاش به این دردها دچار نمی‌‌شد

قاتل او تیغ آبدار نمی‌‌شد

 

تا نشود بی کسی عمه مشخص

کاش که بر ناقه‌ای سوار نمی‌‌شد

 

بوسه به خنجر

سر که به بستر گذاشت حضرت زینب

بر همه جا سر گذاشت حضرت زینب

 

جای پدر تیغ خورد و جای حسینش

بوسه به خنجر گذاشت حضرت زینب

 

پرچم ارباب

پا که به دنیا گذاشت حضرت زینب

روی جهان پا گذاشت حضرت زینب

 

پرچم ارباب را قله به قله

برد و به بالا گذاشت حضرت زینب

 

خنجر و حنجر

تنت وقتی که در تشییع با در ربط پیدا کرد

مسیر روضه از اول به مادر ربط پیدا کرد

 

تو را برروی تخته پاره‌ای تشییع کردند و

به نوعی روضه با تابوت کوثر ربط پیدا کرد

 

نهایت توحید

تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد

توحید در نهایت خود آشکار شد

 

با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛

از کار سروری جهان برکنار شد

 

زاهدترین

خواندند او را آن چنان و این چنینش

اما خدا خوانده ست زین العابدینش

 

دیشب اباالفضل آمد ‌و امشب ابالکوه

از بین زُهاد جهان زاهدترینش

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×