بزرگان شعر و ادب معاصر را از یاد نبریم.
احمد کمالپور، متخلص به «کمال»، فرزند حسن، قصیدهسرای معاصر خراسان، به سال 1297 ه.ش در مشهد مقدس متولد شد.
تحصیلاتش را در مکتبخانهای در محله سرشور و سپس مدرسه نظمیه گذراند. از نوجوانی مشغول کار شد. به شغل کفاشی رو کرد ولی بعد از بیست سال وارد شرکت تولیدی و صنعتی «قند ثابت» شد.
وی از طرفی در اثر قریحه ذاتی و علاقه وافر به شعر و از طرفی مطالعه کتب ادبی و انس با دیوان شعرا و نیز مصاحبت با اهل فضل و دانش (مثل حضور در انجمن ادبی فردوسی)، توانست اشعاری بسراید که مورد توجه استادان شعر و ادب قرار بگیرد.
وی انسانی پاکدل، فضیلتخواه، وارسته و نوعدوست بود و در عرصه شعر، اطلاعاتی دامنهدار از آثار نظم پارسی داشت.
«گلشن کمال» عنوان دیوان اشعار اوست که در زمان حیاتش به چاپ رسیده است. قصاید محکم وی به سبک خراسانی خواندنی و شنیدنی است.
«کمال» در تاریخ 23/6/1377 ه.ش بدرود حیات گفت و در مقبرهالشعرای خراسان در نزدیکی آرامگاه فردوسی دفن شد.
اینک دو غزل عاشورایی از استاد کمال که در کتاب «جرس فریاد میدارد» هم آمده است:
ای شمع فروزان! به شبستان که بودی؟
دیشب به کجا رفتی و مهمان که بودی؟
از دوری تو رفت ز جان و دلم آرام
ای جان من! آرام دل و جان که بودی؟
من دیده چو یعقوب به در دوخته بودم
ای یوسف گمگشته! به زندان که بودی؟
بردند به یغما سر و سامان تو را دوش
تو در پی آرایش سامان که بودی؟
خون شد دلم و ریخت ز هجر تو به دامن
ای گوهر یکدانه! به دامان که بودی؟
صد خار غم از دوری تو در دل من بود
ای نوگل بیخار! به بُستان که بودی؟
دیشب ز پریشانی من سوخت، دل سنگ
ای شمع! تو در جمع پریشان که بودی؟
شب رفت و «کمال» از غم هجران تو گوید
ای شمع فروزان! به شبستان که بودی؟
***
ز کویت، ای برادر! با دو چشم خونفشان رفتم
ز بار رنج و غم با قامتی همچون کمان رفتم
تو گر از خون خود، این سرزمین را گلستان کردی
ولی من همچو بلبل با فغان زین گلستان رفتم
امیدم بود روزی سوی یثرب با تو برگردم
به سوی شام آخر بیتو، ای آرام جان! رفتم
بمان، ای کاروانسالار! فارغدل در این منزل
که من با کاروانی حسرت و آه و فغان رفتم
تو ماندی با شهیدان در زمین کربلا و من
به سوی شام، همراه زنان و کودکان رفتم
تو کردی آشیان در این چمن، ای عندلیب جان!
من آخر بال و پر بشْکسته از این آشیان رفتم
به سوی غربت از این دشت با صد ناله و شیون
به همراه اسیران، چون درای کاروان رفتم
به یاد تو، «کمال» از سوز دل پیوسته میگوید:
ز کویَت، ای برادر! با دو چشم خونفشان رفتم
برای مشاهده مجموعه اشعار احمد کمالپور (کمال) در سایت کربوبلا اینجا را کلیک کنید. همچنین میتوانید برای مشاهده بیش از 6500 شعر عاشورایی از بیش از 1100 شاعر به بخش اشعار سایت کربوبلا مراجعه کنید.