داستان کمک امام حسین (ع) به یک اعرابی
سید محسن امین
روزى یک اعرابى از امام حسین (ع) درخواست کمک میکند، امام سه پرسش از وی میکند که با پاسخ دادن فرد، امام به وی کمک میکند.
روزى یک اعرابى از امام حسین (ع) درخواست کمک میکند، امام سه پرسش از وی میکند که با پاسخ دادن فرد، امام به وی کمک میکند.
خجالت میکشید، صورتش از گرما سرخ شده بود، روی پیشونیش عرق سرد نشسته بود و دستاش خیس شده بودن، بار صدم بود که طول کوتاه کوچه رو میرفت و میاومد، دستار سرخ رنگش رو طوری روی صورتش کشیده بود که کسی نشناسدش، بالاخره تصمیم گرفت دلش رو به دریا بزنه ...
خسته بود، گرسنه، فراری، از همه جا بریده بود و پناه آورده بود به مدینه. وارد شهر که شد پرسید دستودلبازترین فرد این شهر کیست؟
پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.
×