دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کدام هندسه ترسیم می‌کند کرمت را

حساب می‌کنم امشب مساحت حرمت را

کدام هندسه ترسیم می‌کند کرمت را

 

کتاب عمر تو را با چه مایه‌ای بنویسم

کدام گوشه نهادم دو دست چون قلمت را

 

سراب برکۀ کوچک، حریف دریا نیست

به روی سینۀ تو جای بوسه حتی نیست و زخم خورده‌تر از پیکرت در اینجا نیست

چه فکر می‌کند این جوی چشم تنگ و خسیس سراب برکۀ کوچک، حریف دریا نیست

 

چقدر فاصله افتاده بین ابرویت!

نسیم روضه وزیدن گرفته در مویت 

غروب می‌چکد از تارهای گیسویت

 

کجاست جای لبم روی ماه پیشانیت

چقدر فاصله افتاده بین ابرویت!

نذر حضرت عباس (ع)
به عمق حادثه بی اضطراب می‌رفتی

سوار مرکب خود سوی آب می‌رفتی

نه یکنواخت که با پیچ و تاب می‌رفتی

 

فرات مشکل ما را ز چشم‌های تو خواند

در آن دمی که تو با مشک آب می‌رفتی

نذر حضرت عباس (ع)
تو پیر معنوی باد و خاکی و آبی

تو از عشیرۀ نوری ز ایل مهتابی

که هر کجا بروی خاضعانه می‌تابی

 

لجام وحشی امواج رام دست تواند

تو از طوایف پیغمبران گردابی

نذر حضرت عباس (ع)

گرمای دست تو همه را آب می‌کند

مهتاب مست تو همه را خواب می‌کند

 

حزنی غریب منحنی صبر خویش را

در انحنای دیدۀ تو قاب می‌کند

شب عاشورا
دل گواهی می‌دهد امشب شب قدر است

چنان اسفند می سوزد به صحرا ریگ ها فردا

چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا

 

تمام دشت را زینب به خون آغشته می‌بیند

مگر باران خون می‌بارد از عرش خدا فردا

شعری از کتاب رقعه، سرودۀ حمیدرضا برقعی
اتمام حجت

ننوشتید زمین ها همه حاصلخیزند؟

باغ‌هامان همه دور از نفس پاییزند

 

ننوشتید که ما در دلمان غم داریم؟

در فراوانی این فصل تو را کم داریم

 

ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه؟

نامه نامه لک لبیک ابا عبدالله

غزل عاشورایی سعید بیابانکی
تو در میان غزل‌های ما نمی‌گنجی

لبانمان همه خشکند و چشم‌ها چه ترند درون سینۀ من شعرها چه شعله‌ورند نیامد آنکه سبویی عطش بنوشدمان هزار سال گذشته است و چشم‌ها به درند

کوتاه سروده
علمدار

 

وقتی پرچم حسین

بر زمین می‌افتاد

یزیدیان بهت‌زده زمزمه می‌کردند:

غیرممکن است

مگر آنکه دست عباس ...

قطع‌شده باشد!

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×