دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
یل ام‌البنینی و زهرا

باز در سینه‌ها صفا پخش است

نوری از جلوۀ خدا پخش است

نور انوار کربلا پخش است

عطر یاس است در فضا پخش است

تو عزیز زهرایی

ای لبالب از توحید   

وی معلّمِ تجرید

ای نگاه زیبایت   

آشیانۀ خورشید

علی بوسید دستانت...

درون سینه دارد جا ابالفضل

حضور عشق در دل‌ها ابالفضل

 

عجب گفتند  «یکفی بالاشاره»

در این دنیا و آن دنیا ابالفضل

 

تصویر جوانی‌

او با تـو که تمرین منظم می‌کرد

تصویر جوانی‌اش مجسم می‌کرد

 

اما عجبا که ذوالفقار حیدر

در پیش غضب‌های تـو سر خـم می‌کرد

به پای دست تو سوگند می‌خورد دریا

بیار معجزه تا کفر ایل برخیزد

زجمع قوم درنگ طویل برخیزد

 

عصای دست خودت را بزن به نیل، مگر

شفا بگیرد و موج علیل برخیزد

مدح حضرت عباس (ع)
با عشق تو ارامنه پیوند می‌خورند

ذکر تو اهلِ تزکیه را مست می‌کند

حتی ردیف و قافیه را مست می‌کند

بلخ و حجاز و قونیه را مست می‌کند

در ری به اشک، قرنیه را مست می‌کند

مدح حضرت عباس (ع)
مى‌شود آفتاب شب‌ها ماه

کار دارند عاشقان با شب

بهترین فرصت تمنا شب

 

مزد امشب نماز فردا شب

من مناجات مى‌کنم با شب

 

به مناسبت ولادت حضرت عباس (ع)
شب ولادت تو قلب مادرت لرزید

چه زود شستی از آن دست‌های زیبا دست کشید از سر دنیایت آرزوها دست

شب ولادت تو قلب مادرت لرزید و داد حال عجیبی برای بابا دست

به مناسبت ولادت حضرت عباس (ع)
باب النّجات عالمین مولا اباالفضل

چه خوب شد، الطاف بالا بیشتر شد

باران گرفت و خشکی لب‌هام تر شد

 

دیشب حسین، امشب ابوفاضل و فردا

چه خوب این شب‌ها دل ما در به در شد

به مناسبت ولادت حضرت عباس (ع)
چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده

روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است

چون که بانوی کلابیه پسر آورده چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده

هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهواره سقا مانده

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×