مشخصات شعر

آفرین آب، آفرین مشک، آفرین دست

دستان تو حالا شده بالاترین دست

جبریل بوسه می‌‌زند بر اینچنین دست

 

خلق ازل، کار ابد، بر عهدۀ توست

ای اولین دست خدا،‌ ای آخرین دست

 

آن دست‌ها را آنقدر بالا گرفتند

تا داد یزدان با امیرالمؤمنین دست

 

یاد تو و دست تو افتادم وقتی

در علقمه افتاد بر روی زمین دست

 

هر سه حکایات نگاهت را نوشتند

پس آفرین آب، آفرین مشک، آفرین دست

 

این دست‌ها که پیش روی ما باز است

از پشت، بسته می‌شود روزی همین دست

 

پشت و پناه محکمی بودند اینها

زهرا توقع داشت در کوچه از این دست

 

دست مغیره، دست زهرا، داد بی داد

افتاد دست بدترین‌ها، بهترین دست

 

آفرین آب، آفرین مشک، آفرین دست

دستان تو حالا شده بالاترین دست

جبریل بوسه می‌‌زند بر اینچنین دست

 

خلق ازل، کار ابد، بر عهدۀ توست

ای اولین دست خدا،‌ ای آخرین دست

 

آن دست‌ها را آنقدر بالا گرفتند

تا داد یزدان با امیرالمؤمنین دست

 

یاد تو و دست تو افتادم وقتی

در علقمه افتاد بر روی زمین دست

 

هر سه حکایات نگاهت را نوشتند

پس آفرین آب، آفرین مشک، آفرین دست

 

این دست‌ها که پیش روی ما باز است

از پشت، بسته می‌شود روزی همین دست

 

پشت و پناه محکمی بودند اینها

زهرا توقع داشت در کوچه از این دست

 

دست مغیره، دست زهرا، داد بی داد

افتاد دست بدترین‌ها، بهترین دست

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×