- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
- بازدید: ۳۸۹۵
- شماره مطلب: ۹۰۲۶
-
چاپ
آفرین آب، آفرین مشک، آفرین دست
دستان تو حالا شده بالاترین دست
جبریل بوسه میزند بر اینچنین دست
خلق ازل، کار ابد، بر عهدۀ توست
ای اولین دست خدا، ای آخرین دست
آن دستها را آنقدر بالا گرفتند
تا داد یزدان با امیرالمؤمنین دست
یاد تو و دست تو افتادم وقتی
در علقمه افتاد بر روی زمین دست
هر سه حکایات نگاهت را نوشتند
پس آفرین آب، آفرین مشک، آفرین دست
این دستها که پیش روی ما باز است
از پشت، بسته میشود روزی همین دست
پشت و پناه محکمی بودند اینها
زهرا توقع داشت در کوچه از این دست
دست مغیره، دست زهرا، داد بی داد
افتاد دست بدترینها، بهترین دست
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
آفرین آب، آفرین مشک، آفرین دست
دستان تو حالا شده بالاترین دست
جبریل بوسه میزند بر اینچنین دست
خلق ازل، کار ابد، بر عهدۀ توست
ای اولین دست خدا، ای آخرین دست
آن دستها را آنقدر بالا گرفتند
تا داد یزدان با امیرالمؤمنین دست
یاد تو و دست تو افتادم وقتی
در علقمه افتاد بر روی زمین دست
هر سه حکایات نگاهت را نوشتند
پس آفرین آب، آفرین مشک، آفرین دست
این دستها که پیش روی ما باز است
از پشت، بسته میشود روزی همین دست
پشت و پناه محکمی بودند اینها
زهرا توقع داشت در کوچه از این دست
دست مغیره، دست زهرا، داد بی داد
افتاد دست بدترینها، بهترین دست